باب و جامعۀ بابی ایران 316 صورت نوشته باشد. امّا به درخواست او اعتنائی نشد. تماس با علما بدین هائی بود که از طریق آن حجّت کوشید از ادامۀ خونریزی در شهر یکی از راه چنین دو ماه که از آغاز جنگ گذشته بود از وزرای جلوگیری کند. وی هم مختار دول عثمانی و بریتانیا در تهران و کنسول موقّت انگلیس در تبریز امّا امیر کبیر مصمّم بود 199 درخواست کرد که در جنگ میانجیگری کنند. های حجّت به جنگ را تا آخر ادامه دهد. دالگوروکف راجع به نامه همقطار انگلیسی من معتقد است ˝ : نویسد های خارجی در تهران می دیپلمات که بسیار دشوار خواهد بود که بتوان دولت ایران را وادار کرد به مداخلۀ 200˝. خارجی به نفع پیروان فرقۀ فوق رضایت دهد وقتی معلوم شد که بزودی جنگ درخواهد گرفت برخی از بابیان حجّت را رها کرده و به آن طرف شهر که مخصوص مسلمانان بود رفتند. معدودی امّا اکثر 201 حتّی به قوای دولتی پیوسته و با سایر بابیان به جنگ پرداختند. ها معلول نیروی ها برگزیدند که در کنار حجّت بمانند و بجنگند. عزم آن آن ها بود که پیوندهای وفاداری و اتّحاد را که حاصله از ایمان جدید آن کرد. در رسید تقویت می اش به قبل از ایمان حجّت به آئین بابی می سابقه او در بین خلق بود. جنگیدن در کنار ˝ حجّت ˝ ها حجّت نمایندۀ قائم و نظر آن حجّت به منزلۀ جنگیدن برای امر قائم بود. بدین ترتیب برای بابیان زنجانی این جنگ از نظر دینی اهمّیّتی فوق العاده داشت. لذا وارد میدان نبرد شدند دانستند که سرانجام شکست خواهند خورد ولی از پیکار باز و اگرچه می نایستادند. تا مدّتی بعد از تقسیم شهر به دو قسمت متخاصم، حجّت پیروان خود را ها راجع به وقایعی که در پیش بود هشدار طرف خطاب قرار داده به آن ها گفت که مبادا نویسد که حجّت به بابی داد. میرزا حسین زنجانی می می خیال کنند چون اصحاب قائم هستند به قوّت شمشیر بر اهل عالم غلبه ها به انفاق جان و مال است؛ اخطار نمود خواهند کرد؛ تذکّر داد که غلبۀ آن سپتامبر 2۶ ، ؛ گزارش دالگوروکف به سنیاوین 18۵0 ژوئیۀ 22 ، گزارش شیل به پالمرستون 199 چنین ن. ک. به هم .Momen, Bábí and Bahá’í Religions, pp. 116–17 ، به نقل از 18۵0 .23۴–233 ، صصنقطة الکاف براون، ، به نقل از 18۵۰ سپتامبر ۲۶ ، گزارش به سنیاوین 200 Momen, Bábí and Bahá’í Religions, p. 117. .10۶7–10۶۶ ، صص 3 ، جناسخ التّواریخ سپهر، 201
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2