باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 390 زمان خود را بشناسد، ˝ امام ˝ انجامد که انسان باید ‌ شناختشناسی به این امر می است، ˝ ولایت ˝ کشند، دارای ‌ و آن امامی که مؤمنان انتظار ظهورش را می یعنی حقّ حکومت دارد. ˝ ولایت ˝ های باب، به بخش ‌ ای از دستورها و آموزه ‌ شمار قابل ملاحظه مربوط است زیرا یک مطلب اساسی در آثار باب، به چالش کشیدن نقش فقیهان شیعه به عنوان نمایندگان (نایبان) امام در دوران غیبت او است. باب در همان نخستین روزهای رسالتش، ادّعای خود را مبنی بر دارا بودن نیابت و وکالت از طرف امام دوازدهم شیعیان اعلام کرد و بارها علما را به مباهله (به چالش خواندن از راه گفتگو یا نوشتن آیات) دعوت نمود. وی علیرغم ادّعای خود به عنوان نایب امام، به انتظاراتی که شیعیان از موعود مورد نظر خود داشتند تن نداد و اعلام برپایی حکومت دینی ننمود و پروری و ‌ مردم را به براندازی پادشاه دعوت نکرد. هر چند شاه را به عدالت داری نسبت به زیردستانش و به پاکیزگی از ظلم و از هر نوع آلودگی ‌ امانت و خودخواهی فراخواند. امّا حقّ حکومت را از آنِ شاه دانست و بر خلاف دانند، ‌ اعتقاد فقیهان شیعه که شاهان را غاصب حقّ امام و خود را نایبان او می مشروعیّت پادشاهان را زیر پا نگذشت. باب نه تنها مشروعیّت شاه را پذیرفت (که تأييد ضمنی حکومتی مدنی بود)، بلکه ساختار قدرت روحانیون شیعه را هم سخت به چالش کشید. فقها در دوران قاجار به عنوان نایبان امام و کارگزاران او در زمان غیبت، قدرت ای برای خود کسب کرده بودند. باب با این ادّعا که من نایب امام ‌ العادّه ‌ فوق ها را ‌ هستم، مشروعیّت علما را یکسره انکار کرد و زیربنای ساختار قدرت آن هدف قرار داد. در همین راستا خواندن نماز جماعت و ایراد خطبه از منبر، های ‌ چنین صدور فتوای قتل و حکم تکفیر را منع نمود. یادگیری زبان ‌ و هم مرده و پرداختن بیش از حدّ به قواعد جزئی و پیچیدۀ زبان عربی را کاری بیهوده خواند، خرید و فروش خاک اماکن مقدّسه به عنوان تبرّک را ممنوع بوسی و اقرار به گناه نزد هر انسانی را غیر مجاز ‌ چنین دست ‌ اعلام کرد. هم نامید. روشن است که انگیزه همۀ این احکام، محدود کردن قدرت معنوی و های خود در برابر دربار و ‌ نمایی ‌ سیاسی و اقتصادی فقیهان بود که با قدرت گرایی و خرافات مانع اصلاحات و نوآوری در جامعه ‌ با ترویج سنّت

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2