باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 396 نظام ناصری و استبداد دینی درافتد. دیدیم که بابیان دستکم و های خود، روی به دولتمردان آوردند. ‌ نخست در گسترانیدن آرمان 18 توان گفت با آنان بودند و نه بر آنان. ‌ حتّی می م تنی چند از بابیان به فکر انتقام تیرباران باب دست به 18۵2 در سال سوء قصد نافرجامی به جان ناصرالدّین شاه زدند. این اقدام موجب تشدید تعقیب و سرکوبی بابیان در سراسر کشور شد. سران باقیمانده جنبش و صدها ای هم برای حفظ جان خود به کشور همسایه ‌ نفر دیگر به قتل رسیدند. عدّه عراق که در آن زمان بخشی از امپراطوری عثمانی بود پناه بردند. پس از این مدّت ده سال جامعه بابی به ظاهر دارای رهبری نبود. میرزا یحيی ملقب به کرد ‌ دانست در خفا زندگی می ‌ که خود را وصیّ باب می ˝ ازل ˝ يا ˝ صبح ازل ˝ نمود. از طرفی دیگر شماری از بابیان به ادّعا ‌ و از تماس با بابيان پرهیز می برخاستند و خود را موعود بیان خواندند ولی در عمل، هیچ کدام موفّقيّتی نيافتند و از عهدۀ رهبری جامعه بیسرپرست بابی بر نیامدند. قيام بهاءاللّه پس از شهادت باب علی نوری ‌ ، ميرزا حسین 18۵2 به دنبال سوء قصد به جان شاه در سال از پیروان باب، چند ماهی در زندان سياه چال تهران ˝ بهاءاللّه ˝ ملقّب به او را به 19 گناهی او در آن واقعه ثابت گشت ‌ زندانی شد. پس از آن که بی بهاءاللّه از ابتدا با مبارزه مسلّحانه و شرط ترک ایران از زندان آزاد ساختند. برد ‌ خشونت مخالف بود و به گفته خود در زمانی که در زندان به سر می ها بیاموزد که ‌ مصمّم شد به اصلاح روش بابیان باقی مانده بپردازد و به آن دست از خشونت بردارند: در ایّام و لیالی در سجن مذکور در اعمال و احوال و حرکات حزب نمودیم که مع علوّ و سموّ و ادراک آن حزب آیا چه ‌ بابی تفکّر می شده که از ایشان چنین عملی ظاهر یعنی جسارت و حرکت آن حزب نسبت به ذات شاهانه و بعد این مظلوم اراده نمود که بعد از خروج همانجا. 18 ؛ سپهر، ناسخ 116 ،)1363 ، چاپ دوّم، (تهرانحقايق الاخبار محمّد جعفر خرموجی، 19 .1189 ،3 التواريخ، ج

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2