باب و جامعۀ بابی ایران

باب و جامعۀ بابی ایران 58 باب در اصفهان دوران اصفهان را شاید بتوان تنها زمانی پس از اظهار امر باب دانست که وی از آرامش و احترام نسبی برخوردار بود. اقامت باب در منزل امام جمعه به او فرصتی داد تا با حال و هوای مذهبی شهر آشنا شود. در مجلسی با حضور جمعی از علما، امام جمعه از باب تقاضا کرد تفسیری بر سورۀ والعصر بنویسد. باب بدون تأمّل به نگارش آن پرداخت و حیرت حضّار را از سرعت که امام جمعه و حاضران برخاستند و دامان ‌ و بلاغت کلام برانگیخت، چنان یک بار نیز معتمدالدّوله به دیدار باب 126 عبای باب را به احترام بوسیدند. ای با حضور جمعی از علما از باب تقاضای نگارش تفسیری ‌ رفت و در جلسه کرد، و باب با همان سرعت و دقّت شرحی در پنجاه ˝ نبوّت خاصّه ˝ در مورد 127 صفحه بر این مطلب که مورد بحث مسلمانان و مسیحیان است نگاشت. ملّایان اصفهان از پشتیبانی معتمدالدّوله از او و اقامت او در منزل امام جمعه نگران شدند و با اتّهام مفسد و کافر علیه او به تشویش اذهان مردم ها امام جمعه از میهمانداری باب عذر ‌ پرداختد. با ملاحظۀ این مخالفت خواست، و معتمدالدّوله باب را در دارالحکومه منزل داد. سپس از علماء های خود در ‌ ها و دریافت پاسخ به پرسش ‌ دعوت نمود که برای رفع نگرانی مجلسی شرکت نمایند. برخی عذر خواستند و برخی دیگر دعوت را پذیرفتند. ها ادامه پیدا کرد. ‌ مجلس سؤال و جواب بدون نتیجه پایان یافت و دشمنی علماء از بالای منبرها بر ضد باب و عقاید کفرآمیز او از یکدیگر پیشی گرفتند ها فتوا به قتل باب دادند و به شاه و میرزا ‌ و بر غوغاء افزودند. هفتاد تن از آن آقاسی شکایت کردند. آنچه باب را از مرگ نجات داد شاید فتوای سیاستمدرانه امام جمعه بود که در زیر فتوای علماء، به او نسبت جنون داد و کرده چیزی که نشان کفر باشد ‌ اش زندگی ‌ نوشت در مدّتی که باب در خانه از او ندیده است. ای اندیشید. درشهر شایع ‌ معتمدالدّوله برای رهایی از آشوبِ علماء چاره اند. آنگاه به یکی از ‌ کرد که شاه و صدراعظم باب را به طهران احضار کرده سرکردگان لشکر که مورد اعتمادش بود دستور داد ابتدا باب را با سربازان از .۲۰۹ عهد اعلیٰ افنان، 126 ، و دیگر منابع. ۱۷۲ الانوار ‌ مطالع ؛Nabil Zarandi 202 127

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2