93 بینی باب جهان امّا باید توجّه نمود که در خود ایران اندیشه دیالکتیک و هشیاری تاریخی در نیمه قرن نوزدهم، و مستقل از افکار غربی، توسط پیامبر جوان ایرانی یعنی های مارکس ای جامع و قاطع رقم خورده است. آثار باب با نوشته گونه باب به صورتی متفاوت بر دو اصل ناگسستنی یعنی منطق زمان است و هر دو به هم دیالکتیک و هشیاری تاریخی تکیه دارد. در مورد دین این مطلب در آثار گرایی مذهبی و شکل نفی سنّت شکل نفی دیانت و در آثار باب به مارکس به کند. لزوم بازسازی مفهوم دین جلوه می دربارۀ منطق دیالکتیکسخن بسیار گفته شده امّا عصارۀ منطق دیالکتیک توان های هگل است می که محور همۀ نوشته Aufhebung را در واژه آلمانی یافت. از نظر هگل تحوّل و تکامل تاریخ و فرهنگ همواره یک نوع است. آفهبونگ در آن واحد دارای دو معنای متضادّ است. ˝ آفهبونگ ˝ اوّلین معنای آن ویران ساختن، نفی کردن، محو نمودن و لغو کردن است. در اصطلاحات دینی واژه نسخ بر این معنای آفهبونگ دلالت دارد. امّا معنای دوّم آفهبونگ حفظ کردن، بالا بردن، تعالی دادن و والاتر شدن است. منطق های هگل دقیقاً جمع و وحدت این دو معنای متضادّ دیالکتیک در نوشته آفهبونگ است یعنی آنکه: در سیر تکامل تاریخ، مرحلۀ بعد که به نسبت تر است در آن واحد هم نفی و هم اعتلای مرحلۀ قبل است. مرحلۀ قبل کامل یعنی مرحلۀ جدید هم محو مرحلۀ قبلی است و هم در عین حال همان مرحلۀ تر و بالاتر خود را ظاهر کرده قبلی است که حفظ گردیده ولی به شکلی کامل است. در اصطلاح متداول، آفهبونگ ترکیب یا سنتزی است که هم تز است تز، یعنی آنکه این سنتز در آن واحد جمع اثبات و نفی بوده و در و هم آنتی 2 باشد. نتیجه عبارت از یک آفهبونگ می یکی از چشمگیرترین عناصر اندیشه باب حول همین محور یعنی از نظر باب هر مرحلۀ نوین از 3 زند. دیالکتیک زمانمند یا تاریخی دور می ˝ ارتفاع ˝ مرحلۀ پیشین است. پس هر دینی ˝ ارتفاع ˝ تکامل بشر عبارت از زمان دارای دو معناست یکی آنکه هم ˝ ارتفاع ˝ دین گذشته است. امّا این 2 Hegel, Georg W. F. The Philosophy of History. ناپذیر ترین نظریه اجتماعی قرن نوزدهم را در غرب اصل تکامل وقفه ّ شاید بتوان مهم 3 انسان و جامعه تعریف کرد. امّا در فرهنگ دینی عکس این اندیشه چیره بوده است چه که به تعریف علمای ادیان پیامبر هر دینی آخرین پیامبر بوده و خواهد بود و احکام فقهی و اجتماعی آن تا پایان جهان غیر قابل تغییر است.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2