واپسین سالهای بوخارین
29 28 های بوخارین واپسین سال های بوخارین واپسین سال ها کمک کرده باشد. در طول پلنوم تنها کاری خواست به فاشیست حال نمی ای بود از سوی ریکوف و خودش، مبنی بر اینکه ی بیانیه که کرد همانا ارائه ی پیاتاکوف - رادِک و دیگر شده از سوی متهمان محاکمه اتهامات اقامه ی او و ریکوف سراپا افترا است. بوخارین و ریکوف شدگان درباره بازداشت ای ن.ک. و. د را متهم به جعل شهادتکردند و خواهان برپاییکمیسیون ویژه های آن شدند. استالین در پاسخ به این درخواست فریاد برای بررسی فعالیت توانید از نزدیک بررسی جا، خودتان می تان همان فرستیم زد که: «خوب! می کنید.» ی گیری درباره بنا به قرار پلنوم،کمیسیونی مرکب از سی عضو برای تصمیم بوخارین و ریکوف انتخاب شد. برای دو روز جلسات پلنوم به تعویق افتاد تا کمیسیون مذکور بتواند گزارش خود را تهیه کند. برای بوخارین دیگر امیدی ای با عنوان «به نسل آتی رهبران حزب» نوشت و از باقی نمانده بود. او نامه همسرش خواست تا متن آن را به حافظه بسپرد: «تو جوانی و شاهد روزیکه افراد دیگری در رهبری حزب قرار بگیرند خواهی بود.» ی همسرش نشست، تا آنگاه که برای دو روزی بوخارین به آزمایش حافظه مطمئن شد او بند بند نامه را به خاطر سپرده است. او در نامه چنین نوشت: آوریم. اما نه در برابر پرولتاریا، گویم. سر فرود می با زندگی بدرود می چنان که پاکدامن نیز. احساس ناتوانی من رحم باید باشد، هم که بی های قرون ای است که با به کارگیری روش در برابر دستگاه اهریمنی وسطایی، قدرتی عظیم به کف آورده است. دستگاهی که پرونده کند. زند، وگستاخانه عمل می سازد، افترا می می ش اتهاماتی چند به ن.ک.و.د. وارد آورد. مواردیکه به باور او ا او در نامه آرمان، ممتاز و فاسد شده بود سبب تغیر آن به سازمانی تبهگن، بوروکرات، بی کرد و سپس: «از این بیشتر ی استالین را ارضاء می که تنها سوءظن بیمارگونه ترسم که بر زبان آورم.» او هرچند تمامی اتهامات وارده بر خود، ریکوف، می تر از او محکوم شده تومسکی را مردود شمرد اما به اتهامات مخالفانیکه پیش کم در طول هفت سال اش به حزبکه دست بودند نپرداخت. او بر وفاداری آغاز شد. یژوفگزارش خود ۱۹۳۷ ی فوریه ۲۵ ی مرکزی در پلنومکمیته ی های جاسوسی و خرابکارانه ی بوخارین و ریکوف، و نیز فعالیت را درباره دیگر مخالفان پیشین ارائه داد. روایاتی که اشاره به دفاع برخی از اعضای ی ی مرکزی از بوخارین و ریکوف و نیز اعتراضشان علیه اختناقگسترده کمیته ی مرکزی همگی بوخارین حاکم داریم، یکسره نادرست است. اعضایکمیته و ریکوف را محکوم کردند و خواستار اجرای عدالت شدند. سخنرانان در در سپهر ی مخالفان پیشین های خرابکارانه های فراوانی از فعالیت پلنوم نمونه بود که از خود 5 گوناگون اقتصادی و فرهنگی را مثال زدند. تنها پوستیشِف تردید نشان داد. آن هم به هنگامی که او حقانیت بازداشت یکی از همکاران های مخالفانه شرکت نکرده بود زیر سؤال گاه در فعالیت اش راکه هیچ نزدیک ۱۹۳۷ ی برد. اما پوستیشِف در آن زمان خود زیر ضرب بود. او را در ژانویه یف حزبکمونیست ایکی ی منطقه اش به عنوان دبیر اولکمیته از مسئولیت ی مرکزی حزبکمونیست برکنار کرده بودند، هرچند هنوز منشی دوم کمیته ی پلنوم کمیته آمد. قرار برکناری پوستیشِف را کمیته اوکراین به حساب می ای سراپا یف زیر نظر کاگانوویچ صادرکرده بود. کاگانوویچ در نامه ناحیه کی ی سیاسی، بوروکراتیسم و ارتباط افترا، پوستیشِف را متهم به خطاهای عدیده ها کرده بود. تلاشی در راستای از پا در آوردن پوستیشِف. با تروتسکیست مولوتف نیز در جریان پلنوم سخت به بوخارین و ریکوف حملهکرد. گویی فراخوانده شد. حال و هوایش سخت پر تنش بوخارین برای پاسخ بود. او تمامی اتهامات منتسب را رد کرد و گفت: «من زینویف یا کامینِف کنم.» نیستم. من در ربط با خود دروغ سرهم نمی مولوتف پرخاشگونهگفت: «اعتراف نکردنت دلیلی بر این استکه مزدور های ما قلابی ها هستی. مطبوعات آنها خواهند نوشت که دادگاه فاشیست کنیم و تو هم اعتراف خواهیکرد.» است. ما دستگیرت می بوخارین وقتی به خانه بازگشت با خشم فریاد زد: «این یک تله است و بس.» او سر آن داشت که در برابر افتراها از خود دفاع کند اما در عین
Made with FlippingBook
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2