واپسین سال‌های بوخارین

31 30 های بوخارین ‌ واپسین سال های بوخارین ‌ واپسین سال برای شنیدن تصمیم کمیسیون فراخوانده شدند. تردیدی برای بوخارین ی وداع ‌ اش دیگر رقم خورده است. او بوسه ‌ باقی نمانده بود که سرنوشت ریخت از همسرش به ‌ اش زد و در حالی که اشک می ‌ ی پسر نه ماهه ‌ بر گونه دانستکه روزهای سختی در انتظار ‌ هایش،گذشت خواست. می ‌ خاطر کاستی کرد، نداشت. ‌‌ همسرش خواهد بود، اما تصویری از آنچه هنوز باید تحمل می که دوباره خود را بازیافت، در برابر همسرش ایستاد و گفت: ‌ پس از آن کار نیستم. پسرمان را ‌ - به یاد داشته باش آنا، من به هیچ روی گناه گونه تربیتکنکه یک بلشویک از آب درآید. ‌ آن کرد برپا شده ‌ جایی که بوخارین زندگی می ‌ پلنوم در کرملین، یعنی همان باید از حیاط کرملین بگذرد. اتاق ‌ بود. برای رفتن به محل جلسه او تنها می زمان با او وارد شد. در حالی که هر دو برای ‌ کن خالی بود. ریکوف هم ‌ رخت آوردند به ناگاه هشت مرد از گوشه وکنار ‌ رفتن به جلسه بالاپوش خود را در می اتاق به طرفشان هجوم آوردند. به سوی هرکدام چهار نفر، این یعنی بازداشت، ی مرکزی یکسره به لوبیانکا بردند. ‌ بوخارین و ریکوف را از ساختمانکمیته ی بوخارین وارد ‌ خانه ‌ وجو به ‌ همزمان، ماموران ن.ک.و.د برای جست گاه بوخارین را نخواهد دید. ‌ شدند. آنگاه بودکه همسرش دانستکه دیگر هیچ ی بوخارین تنها دستی خورد. اما تمامی ‌ وجو به درازا کشید. کتابخانه ‌ جست طور آرشیوش را ضبطکرده و با خود بردند. اسناد مهمی ‌ ها و همین ‌ نوشته ‌ دست های لنین. ‌ نوشته ‌ شماری دست ‌ در این آرشیو وجود داشت. از جمله تعداد بی ی مرکزی حزب، انستیتوی لنین ‌ دانیمکه بلافاصله پس از مرگ لنین، کمیته ‌ می را بر پا کرد و از تمامی اعضای حزب خواست تا هر نامه، یادداشت یا سندی های او پیوند خورده است ‌ را که از لنین به جا مانده، و یا به نوعی به فعالیت های ‌ نوشته ‌ در اختیار انستیتو بگذارند. در آن زمان بوخارین بسیاری از دست ی ‌ ها راکه جنبه ‌ ها و نوشته ‌ ای از نامه ‌ لنین را به مسئولان انستیتو سپرد. تنها پاره وجو به درازا کشید ‌ خصوصی داشت، برای خود نگاه داشت. هرچند جست اما همه چیز کاملاً آرام بود. هیچ یک از اعضای خانواده دستگیر نشدند. در ی آنها ‌ آن زمان به جز همسر، فرزند و پرستار فرزند، پدر بوخارین نیز در خانه زمان سخت بیمار ‌ ترها معلم مدرسه ابتدایی بود آن ‌ کرد. او که پیش ‌ زندگی می ای از مخالفت ادامه داشته، پافشرد. ‌ ترین شبهه ‌ گذشته بدونکوچک آورم. شمایی که مأموریت ‌ من به شما، ای رهبران آتی حزب روی می ای استکه ‌ هایگسترده ‌ تان از جمله تعهدتان به زدودن تیرگی ‌ تاریخی گستراند. لهیب این ‌ آور بیشتر و بیشتر دامن می ‌ در این لحظات مرگ کند. من به شما، تمامی اعضای حزب ‌ آتش، مرگ حزب را طلب می ام که دیر ‌ ام. مطمئن ‌ آورم در این شاید آخرین روزهای زندگی ‌ روی می های نشانده بر دامن مرا خواهد پالود. من ‌ یا زود صافی تاریخ آلودگی دادم. ‌ ام را به لنین می ‌ ای زندگی ‌ هیچ دودلی ‌ ام. من بی ‌ هرگز خائن نبوده ی کیروف بودم. من کاری علیه استالین سازمان ندادم. ‌ من سرسپرده ام ‌ خواهم که نامه ‌ من از نسل جدید، جوان و صادق رهبران حزب می ام برخیزند و بار دیگر مرا به ‌ را در پلنومی از حزب بخوانند. به برائت حزب بپذیرند. ی همسرش، بوخارین نامه را سوزاند. ‌ ی حافظه ‌ پس از آزمایش دوباره ی بوخارین و ‌ باید برای بررسی مسئله ‌ کمیسیونی که از سوی پلنوم می برپا شد. تقریباً تمامی رهبران رده 5 ریکوف تشکیل شود، به ریاست میکویان بالای حزب در اینکمیسیون حضور داشتند. بسیاری از آنان در طول دو سالی رحم شدند. تصمیم نهایی بر اساس رأی ‌ پس از آن خود محکوم اختناق بی ی مرکزی ‌ اعضا و به ترتیب الفباگرفته شد. یکی پس از دیگری، اعضایکمیته ، وروشیلوف، همگی یک نظر داشتند: 5 ، بوبنوف 5 به پاخاستند: آندرییِف بازداشت، محاکمه، تیرباران. هنگامی که نوبت به استالین رسید، او گفت: ای دیگر که پس از او نظر دادند ‌ گذارم.» پاره ‌ «تصمیم را به ن.ک.و.د. وا می به تبعیت از او همان را گفتند. اما در مجموع تصمیم چنین بود: بازداشت، که ‌ ی رییسکمیسیون نظر نداد. چنان ‌ محاکمه، تیرباران. تنها میکویان، به مثابه درگزارشاتکمیسیون نیز چیزی در این باره درج نشده است. بازداشت و بازجویی پس از دو روز وقفه، پلنومکار خود را دوباره از سرگرفت، بوخارین و ریکوف

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2