Byond A Culture of Contest

32 تمرکز ۀجنب ،شود می تعارضی قدرت این یعنی واقعیت مردم روی قدرت که اعمال نظر از کلی به ،شود می ناپدید ادامه طور این لوکز . گردد می که دهد می نظریات قدرت« اصلی های هجنب شدن پنهان به منجر « ،» برای فاقد را آنها که ندشو می قدرت وجود خارجی تعریف .» کنند می این در طنز اما کنار با لوکز که جاست گذاشتن الگوی قدرت« مانند » برای بسیاری از نظریه پردازان دیگر اجتماعی، جهت در را کار همین مخالف انجام . دهد می او مقولات قدرت« به مربوط ربط بی با را » برای دانستن به آنها مشاهده و تحقیق اجتماعی این در و کند می پنهان نظر از نشان جریان که دهد می نظرات و فرضیات تأثیر تحت حد چه تا خودش فرهنگ شکل رقابت و مسابقه است گرفته این در . رابطه با سنت به لوکز ۀ اشار به توجه تحقیقی به عنوان توجیهی برای کنارگذاشتن نظریات قدرت« به مربوط ،» برای استدلالش طنز مضاعفی طنز .کند می پیدا این در قضیه ا کثر که جاست نظریه پردازان انتقادی سنت تحقیقی قید یک را بالقوه بر آمیز سلطه تفکر انتقادی در و نتیجه نقد ا ًدائم باید که نددان می چیزی که این نه شود، دربست پذیرفته سنت به لوکز حال این با . گردد استناد حال عین در و کند می ۀ نظری بر ا ًصراحت سلطه ارد. گذ می صحه های هشیو از ییک فقط » روی قدرت« که یرد پذ می لوکز هرچند ۀ دربار تفکر است قدرت روابط به اما ، به ،آن برای صراحت اولیه ۀ نقط عنوان تنها نه ا گر حالا ، تمرکز ۀ نقط تمرکز تحلیل اجتماعی ، امتیاز گرایش این .شود می قائل کار ۀ مشخص بسیاری از نظریه پردازان برای . هست نیز قدرت دیگر همین شدن قائل از پس برگ وارتن مثال، و درو می پیش » روی قدرت« و » برای قدرت« بین تمایز استدلال که کند می اولویت ۀ نظری یک اول قدرت، است » روی قدرت« معنای بیان ۀ نظری زیرا ، اجتماعی این از به مفهوم اولیه ۀ وسیل عنوان درک برای ماهیت نابرابر های ی اساسی در جامعه استفاده در .کند می نتیجه اصلی معنای » روی قدرت« که یدگو می است قدرت لوکز مانند و استدلال که کند می تمرکز توجه « اًصرف » برای قدرت« روابط روی نظریه از را پرداز قدرت ۀ نظری یک که هائی ه پدید اجتماعی بر در باید بگیرد، از یعنی نابرابر های ی نامشروعی در که جوامع جدید وجود دارد، منحرف ».دساز می 5 بسیاری از پژوهشگرن در دیگر آثارشان های هشیو سایر از هم نامی حتی و تفکر قدرت ۀ دربار صحبت قدرت« با قدرت ۀ کلم که کنند می فرض اًصرف آنها . اند ه نبرد است معنی هم » روی ندرت به و خود فرض این به که شود می لازم اعتراف را آن یا کنند