قانون اساسی و مجلس مؤسسان ۱۰۷ قوه ی مؤسس چیست؟ مارتین الکلین در نوشتهای دیگر می نویسد درست است که قوهی مؤسس مفهومی است مدرن، اما منش أ آن به مباحث اندیشهی سیاسی در دوران قرونوسطا بازمیگردد. آنچه آن را از فکر قرون وسطایی متمایز و متفاوت می گرداند تأسیس نهاد مدرن دولت است. این مفهوم محصول جنبش عرفیسازی (سکوالرگردانی) و عقالیی سازی اندیشهی اروپایی قرن هجدهم تحت عنوان روشنگری است که قادر می شود جایگاهی مرکزی و حساس در بستر اندیشهی قانون اساسی برای خود دست وپا کند. این امر در اواخر قرن هجدهم ال براثر انق بهای آمریکا و فرانسه سر بر می کشد. معنای آن از دو فرضیه ی مقدماتی تفکر روشنگری مشتق می شود: نخست اینکه منبع و سرچشمهی نهایی تفکر سیاسی در کلیتی تبلور می یابد که «مردم» نامیده می شود؛ و دوم اینکه «قانون اساسی» چیزی، یعنی سندی، است که ساخته می شود. 30 درنتیجه، مفهوم قدرت مؤسس هنگامی معنا می یابد و درک میشود که در هیئت ابزاری حقوقی مطرح شود که اقتدارش از اصل ارادهی آزاد و خودمختار مردم برآمده باشد. ازاینرو، به اختصار می توان گفت قانون اساسی تجلی قدرت مؤسس مردمی استکه نظامات و ترتیبات نهادی حکومتشان را می سازند و بازمیسازند. می الکلین گوید این درک شاخص از قدرت مؤسس نقشی موشکافانه در ارتباط با یک مفهوم مرزی ایفا میکند؛ ضمن آنکه خصلت مستقل و آزاد عرصه ی سیاست را تقویت می کند، همچون ناظر بر مرزهای این جهان بینی استثنایی دست به عمل می زند و محدودیتها را مشخص می سازد. برای نمونه، به علت کارکرد این مفهوم استکه نیروی مادی تبدیل میشود به «قدرت سیاسی»، و «توده» تبدیل می شود به «مردم» و یک رژیم حکومتگر (یعنی قدرت تأسیس شده) بهعنوان رژیمی تصور می شود که اقتدارش را ناشی از رضایت 30. Loughlin, Martin. On constituent power. Book section. Constitutionalism beyond Liberalism. Cambridge Uni. Press 2017. This version available in LSE Research Online. P. 1-3.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2