۱۱۰ چند گفتار حق مردم است که حکومت را تغییر دهند و آن را برچینند و حکومتی نو را به جای آن بنشانند. اینجاستکه قدرت مؤسس مردم فراخوانده میشود. این امر به خصوص ای البی فرانسه وجهه در گفتار انق شفاف مییابد. « امانوئل ژوزف سییس» ، کشیشکاتولیک، مفهوم «مردم» را مورد تأکید قرار داد. به زبان او که نگاه بیندازیم، از «ملت» سخن می گوید. این «مردم» یا «ملت» قدرت مؤسس دستگاه سیاسی است. حکومت، به باور سییس، دستگاه یا دیوانی است معرف اقتدار تفویضشده، یعنی شکلی از قدرت تأسیسی. مهم آن است بدانیم که حکومت تأسیسی تأسیس شده است، نه «ملت». سی یس می گوید ملت نباید موضوع قانون اساسی باشد و نمی تواند باشد. 32 امروزه در چارچوب اندیشهی حقوقی مدرن باور به اینکه قانون اساسی قانونی بنیادی است تبدیل شده است به اعتقاد و ایمانی متعارف و رایج. الکلین می گوید نظر سییس این است که گرچه حقوق قانون اساسی می تواند با توجه به نهادهای حکومت نقشی بنیادی ایفا کند، اما هیچ گونهای از قدرت تفویضشده نمی تواند شرایط تفویض را دگرگون سازد یا تغییر دهد. قدرت مؤسس همچنان سر جای خود قرار دارد. ملت، هم ازنظر زمان ی و هم ازنظر اقتدار، تقدم دارد. به نظر سییس، ملت منشأ همهچیز است؛ ارادهاش همواره قانونی است؛ مظهر قانون است؛ جلوه گاه و جای پیدایش آن است. بدینسان، سییس بهطور فشرده و پایدار اظهار میدارد که این امر مترادف است با مفهوم قدرت مؤسس. به زبان حقوقی، این اندیشه و فکر به معنای آن استکه «ملت» منشأ و خاستگاه نهایی اقتدار سیاسی است. همان سانکه قانون های اساسی به نام «مردم» تنظیم و طراحی می شدند، نحوهی بیان سی یس نیز شیوه ی خاصی شد در ارتباط با «گفتار قانون اساسی». البته این رویکرد فارغ از ابهام نبود. «ژوزف دو متر» ( Joseph de Maistre ) به این رویکرد واکنشکرد وگفت مردم نسبت به چهکس حاکمیت دارند. خود او در پاسخگفت، ازقرارمعلوم، نسبت به خودشان. این بدان معنا می بودکه مردم حاکم، درعینحال، 32. Loughlin. Ibid. P. 7. And: Sieyés; What is the Third Estate (trans. Blondel) London. Pall Mail Press, 1963. p. 126.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2