۱۰ چند گفتار خود خارج از کشور، درضمن ، نیازمند فضایی بود که قادر باشد نیرو های خالق و آفریننده اش را بریزد روی صحنه و تفاوت هایی را که با داخل کشور دارد عریانگرداند. ایرانیان مقیم خارج باید نخست در برابر اپوزیسیون سنتی و ایدئو ل وژیک قد علم کنند، سپس به دفاع از خواسته های خود و مهاجران درآیند و سپس جایگاهی در نظام های سیاسی و فرهنگی کشور های محل اقامت خود جست وجو کنند و در همان حال با دفاع از هم وطنانشان در داخل ایران حرکتی ستودنی و تقویتکننده ی ارتباط میان داخل و خارج راه بیندازند. این مسیر به هیچ رو پلکانی نیست؛ گاه چند مرحله با هم طی می شوند و گاه یکی پساز دیگری سر برمی افرازد. از پیش نمی توان نسخه پیچید. صحنه ی حوادث و خرد به موقع نقش عمده ای ایفا می کند. مهم آن است بدانیمکه جنبشکنونی جنبشی است ملی و در همان البی. حال عرفی و انق اکنون دو بخش عمده و فرهنگی و سیاسی ایران به داخل و خارج تقسیم شده است. ایرانیان سیاسی سفرکرده به خارج مدام عذاب وجدان داشتند و برخی هنوز هم دارند، که در شمار گریختگان قرار نگیرند. به هرحال، عدهای بدین سبب از ایران بیرون آمدند که بتوانند از محیط بگریزند و آسان در خارج بزیند ؛ برخی هم ناچار گریختند، چون احساس خطر می کردند؛ عدهای به عللی چند یا براثر موقعیتی چندوجهی ایران را ترک کردند. حق این است که با تمام این موقعیت ها برخورد شود و از تجزیه وتحلیل آن ها هراس به دل راه نداد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، به هرحال، نسل هایی از ایرانیان در خارج ایران به دنیا آمده اند یا سالیان درازی است که در آنجا اقامت گزیده اند و ، به اعتباری، می توان گفت شهروند دوتابعیتی شده اند. از این چیز ها نباید چشمبسته عبور کرد. باید آن ها را بررسی و تحلیل کرد. عده ای حتی در ساختار های سیاسی کشور های مقیم جذب شده اند و در دفاع از مردم ایران کم نمی گذارند که هیچ، بل با جان ودل به دفاع و حمایت برمی خیزند. همه را باید دید و سنجید. مهم این استکه پس از اشاعه وگسترش جنبش خودانگیخته ی «ژن، ژیان، ئازادی» با روزگاری متفاوت حتی از همین یک سال پیش زندگی میکنیم.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2