چند گفتار

۱۲۰ چند گفتار ازسوی دیگر ، نگری توجه می دهد که سخن گفتن از «قدرت مؤسس» یعنی سخن گفتن از دموکراسی. 42 در عصر مدرن این دو مفهوم مرتبط با هم مطرح شده اند و همچون بخشی از فراگردی بوده اند که در قرن بیستم میالدی تقویت شده است. به بیان دیگر، قدرت مؤسس نهفقط به سان اصل نیرومند همهجانبه و گسترده ای مطرح شده استکه قادر است هنجار های قانون اساسی هر نظام حقوقی را تولید کند، بل، درعینحال، موضوع این روند نیز به شمار آید، به نحویکه هم مقتدر باشد و هم جامع. از این دیدگاه، قدرت مؤسسگرایشی داردکه همسان و همانند با مفهوم سیاست انگاشته شود، چنان که در یک جامعه ی دموکراتیک از آن انتظار می رود. هنگامی که قدرت مؤسس را همچون یک اصل قانون اساسی و حقوقی در نظر بگیریم، نباید به آن فقط از بابت تولید کنندهی هنجار های قانون اساسی و قدرت های ساختاری تفویضی بنگریم، بل باید در وهله ی نخست آن را فاعلی بدانیم که سیاست های دموکراتیک را تنظیم می کند. بدین اعتبار، قدرت مؤسس ، ازنظر او، عامل اصلی ایجاد و استقرار دموکراسی است. بااینحال، نباید این را امری سهل و آسان پنداشت. در اساس قدرت مؤسس در برابر تبدیل شدن به قانون اساسی مقاومت می ورزد. بررسی و مطالعهی قدرت مؤسس از دیدگاه حقوقی بهسبب دورگه بودن این قدرت ما را با دشواری هایی خاص و استثنایی مواجه می کند. نیرویی پنهان در قدرت مؤسس نمی گذارد این قدرت یکسره در یک نظام مبتنیبر سلسله مراتب متشکل از هنجارها و ص ها الحیت ادغام و جذب شود. قدرت مؤسس همواره با قانون بیگانه است. این امر به خصوص هنگامی دشوارتر می گردد که بدانیم دموکراسی نیز در برابر تبدیل گشتن به یک نظام قانون اساسی مقاومت می کند. دموکراسی، در واقع، نظریه ی حکومت مطلق است، درحالیکه مکتب اصالت قانون اساسی نظریهی حکومت مشروط است و، به همین سبب، عمل و تمرینی استکه دموکراسی را محدود می سازد. اینجاستکه باید بتوان تعریفی از قدرت مؤسس به دست داد که در چارچوب مرزهای چنین بحرانی بتوان آن را مشخص ساخت. 43 42. Negri. Ibid. On the juridical concept of constituent power. p. 11. 43 . مترجم انگلیسی متن ایتالیاییکتاب نگری توضی ح داده استکه او دو واژهی ایتالیایی « Potere »

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2