چند گفتار

۱۳۴ چند گفتار .۲ مردم کیستند؟ تفکر مدرن در ارتباط با دموکراسی، به باور «ماکسیم وان آسلدونک»، به نحوی گسترده متأثر از مفهوم «قدرت مؤسس» بوده است. 48 به طورکلی ، «قدرت مؤسس» اندیشه ای استکه می گوید اقتدار سیاسی باید منشأ خود را در «مردم» بیابد. شگفت انگیز اما اینکه چندان توجهی به این پرسش نشده استکه این «مردم»که منشأ تمامی اقتدار سیاسی فرض شده استکیستند؟ این پرسش را می توان در ارتباط با مسئله ی منبع مشروعیت دموکراتیک نیز طرح کرد. او بر این باور بود که چنین مشروعیتی باید همواره به «مردم» یا، به اعتباری، به توده ی مردم (Demos) ارجاع دهد. در اینجا باید به یاد داشت که خود «دموس» نیز پرسش مشروعیت را به پیش میکشد. ماکسیم وان آسلدونک می خواهد نگرشی را در ارتباط با هویت مردمی که در پشت این قدرت مؤسس قرار دارد به عنوان هویتی تجربی مطرحکند و بگوید چنین مردمی پیش از برآمدن قدرت مؤسس وجود ندارند. می گوید این روایت بهتر می تواند از تله های آزاردهنده ای که سر راه مفاهیم مدرن قدرت مؤسس قرار می گیرند بپرهیزد، به خصوص از خطر های ناشی از خودکامگی نظری مطرح شده توسطکارل اشمیت. در اینجا او از دو مورد از «قدرت مؤسس» یاد می کند که به این موضوع میپردازند: مورد نخست به روایتی اشاره دارد که از رویکرد امانوئل سی یس در ۱۷۸۹ برآمد ه و ترویج یافته است. این رویکرد در رساله ی طبقه ی سوم چیست؟ مطرح شده است. رساله ی معروف سییس طبقه ی سوم را همان «ملت» می داند. او این طبقه را در قیاس با دو طبقهی دیگر ، یعنی اشرافیت و روحانیت، محروم از همه چیز توصیف می کند. آنچه در اینجا تردیدبرانگیز است این استکه آیا روایت سییس، که حول محور شرایط خاص فرانسه در قرن هجدهم میچرخد، قابل تعمیم به موقعیت هایی دیگر، وراسوی «طبقه ی سوم» در فرانسه، است؟ مورد دوم به مفهوم سازی از «قدرت مؤسس» اشاره دارد که کارل اشمیت در سال ۱۹۲۸ در کتاب معروفش به نام نظریه ی قانون اساسی عنوان کرده 48. See: Maxim van Asseldonk. Who, the people? Rethinking constituent power as praxis. In: PSC. vol 48. pp. 361-2.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2