چند گفتار

ضرورت طرح موضوع قانون اساسی در زمانه ایکهکشور ما در بحران به سر می برد و گذار از این بحران به شیوهای خردمندانه بر سرنوشت و بقای تمدن ایرانی اثری ماندگار بر جا می گذارد، همهِی مردم دل نگران باید به سهم خود در این فراگرد بغرنج شرکت کنند و به ساماندهی بستر های نظری در ارتباط با برپایی، شکل گیری و راه ْاندازی نظام حکومتی اندیشیده و دل سوزانه مدد رسانند. نحوه ی برخورد ما با جریان نوسازی و برایندهای آن به واقع بیانگر توان و قدرت اندیشه و خرد جمعی ما به شمار می رود. در دورانی که پریش اندیشی و فرهنگ پریشی سراسر جامعه و حکمرانان ما را فراگرفته است، باید بسترهایی بجوییم خالق و آفریننده تا قادر شویم از بن بست کنونی راهی درست به بیرون بجوییم و از تجربه ی تلخ جمهوری اسالمی پند بیاموزیم. «انقالب اسالمی ، »۱۳5۷ در واقع، گسست توجه برانگیزی را در زمینهی پدیده ی حکمرانی، سازمان دولت و بستر های حقوقی مرتبط با آن ها به بار نشانده است که نه به این شکل با تاریخ ایران پیوند دارد و نه با ورود ایران به عصر نوسازی ازطریق «انقالب مشروطیت». این گسست در اصل سرریز گرایش های خفته و پنهان ضدتجدد است و بازتاب کینه های ژرف فرونشست شده نسبت به بالندگی عنصر نو که به عبث میل به احیای سنتی فرومانده را به نمایش میگذارد.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2