۱5۴ چند گفتار رفتارهای دوگانه و فرصت طلبانه در این ماجرای غم انگیز شرکت داشتند و همچون دستیاران سنت گرایی واپس گرا در صحنه آرایی سیاسی سهمگرفتهاند. اینها همه می توانند زمینه هایی به دست دهند برای فهم انقالب مشروطیت تا انقالب ۱۳5۷ . از ۱۳5۷ به بعد، باز رفتارهای دوگانهی عرفی مسلکان چپ و ملی را داریم که مدام در برابر سنت گرایی مذهبی عقب می نشینند و در برابر سرکوب و سرکوبگری سنتی سکوت پیشه می کنند یا تسلیم میشوند، به بهانهی اینکه شاید نظام مشروطیت باز به قدرت برسد. بدین ترتیب، می بینیم درست است که نیروی واپس گرای مذهبی با همهی خطاکاری هایش بر سریر قدرت تکیه میزند، اما این امر ممکن نمی شد چنانچه گروههای موسوم به عرفی یا سکومی الر گذاشتند مردم در برابر عقب ماندگی فکری و سیاسی بایستند. اپوزیسیون سکوالر چپ و ملی همواره هم دست نیروی سنت گرای مذهبی عمل کرده است، ال خواه به بهانهی اص حطلبی، خواه در پرتو تصور کاذب پهلوی ستیزی. نقد این اپوزیسیون حرفهای را پیشتر در نوشته هایم برای نخستینبار در ایران آوردهام . اینجا فقط بنابه ضرورت اشاراتی به آن میکنم. گفتار حاضر در اساس متوجه این امر مهم است که چنانچه جریانی فکری درست نقد نشود، امکان دارد همین فکر در دورهای دیگر باز سر بر بیاورد و در کسوتی تازه حتی به جریان فکری حاکم و چیره و مسلطی تبدیل شود. این تحول و تبدیل را در گفتاری به نام چرخههای گفتار یادآور شدهام . اینگفتار را در مجموعهی گفتارها قرار دادهام. در واقع، قصدم این است نشان دهم جنبش خودانگیختهیکنونی سال هاست ذهن مرا به خود مشغول ساخته است. چه شد که قیام خودانگیختهی کنونی شکل گرفت و ظرف یک ماه سراسر ایران را فراگرفت و نظام سیاسی را از بیخ وبن پرسش برانگیز ساخت. مردم ایران، خاصه جوانان، نهتنها از حکومت کنونی، که خود را بهصورت مطلق «نظام» خوانده است، به ستوه آمده بودند، به آنچه که باز بهگونهای مطلق «اپوزیسیون» نامگرفته است نیز امیدی نداشتند. «نظام» سرگرم امور خود بود و به رتق وفتق فساد می پرداخت و «اپوزیسیون»گرفتار مباحث عقیم و وقت گذرانی بود و اعتنایی نداشت به سرنوشت کشور. این هر دو، به یک معنا، مکمل هم
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2