چند گفتار

۱۴ چند گفتار سازمان مذهب تشیع، که با تکیه به فقه شیعی و روحانیت آن، خاصه در دوران قاجار و معاصر، همچون «دولت سایه» عمل می کرده است و سرانجام مدعی نظام سیاسی برآمده از مشروطیت بود، جلوه ای کامل از حکمرانی دینی را به نمایش گذاشت که سرانجام با و پساز ۱۳5۷ فاجعه به بار نشاند و کل موجودیت ایران را دستخوش مخاطره ای باورنکردنی ساخت. هرچه این وضع بیشتر به درازا بکشد، جبران خسارت هایش دشوارتر و در مقطعی چهبسا ناممکن شود. ازآنجاکه بارها نوشته و گفته ام سرنوشت و بقای کشور مقدم بر نظام سیاسی است، ازاینرو، باید به فکر جایگزینی شا یسته بود و عبور از تاریک اندیشی را زودتر به سامان رساند. آنچه مهم است این استکه به تخیالت سیاسی دل نبندیم و امکانات محدود فکری و عملی خود را به مسلخ بلهوسی های سیاسی نسپریم. هوس بازی سیاسی در ایران کنونی به دو صورت عمده سر برمیکشد: یکی به شکل دلبستگی غیرمسئوالنه به تصورات باب روز مانند جمهوری خواهی نیندیشیده قد علم می کند و دیگری در هیئت ناآشنایی با واقعیات تاریخی ایران، خاصه واقعیات عصر تجدد، جلوه می فروشد. پسانتر، به خصوصیات این دو رده ی فکری می پردازم و خطرات ناشی از آن ها را یادآور می شوم. آنچه این دو گونه از هوس بازی و ناآگاهی را دشوارتر می سازد سخنان و رفتار های ایرانیانی است که در داخل و خارج کشور سیاست را همچون دل مشغولی می پندارند و می کوشند از این راه نامی برای خود دست وپاکنند یا نانی به بهایی ارزان فراچنگ آورند. این مردمان خطرشان به مراتب بیشتر از آن دو الست. گروه یادشده در با رفتار های سیاسی نیندیشیده در ایران بیشتر خصلت محفلی دارند و اغلب به قصد کسب وجاهت فردی پی گرفته می شوند. جنبش های خودانگیخته در اساس بدین سبب سر برمی کشند که ناتوانی های فکری و عملیگروه های موسوم به اپوزیسیون نمی توانند بستر های سیاسی مسئوالنه ای سامان دهند و به موقع به استبداد حاکم بر ایران درست واکنش نشان دهند. اگر این بستر های عقیم فکری را نتوانیم بسنجیم و درست نقد کنیم، درنهایت، در باتالقی فرومی رویم که نیستی سیاسی به همراه می آورد.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2