چند گفتار

۱۷۲ چند گفتار رژیم پادشاه فقید ایران در آن زمان نهتنها گزارشهای تحلیلی در ارتباط با گروههای ملی،گروههای چپ، حتی باگروههای ایران خواهگوناگون انتشار نداد و عامهی مردم ایران دوست را آ گاه نکرد، مهمتر از همه اینکه نسبت به مذهبیها هم کار منسجمی از زاویهی نظری انجام نداد و در ارزیابیهای موقت و پایدار خود نیز راه خطا پیمود. رژیم پهلوی، که خاصه پساز انقالب سفید و اصالحات ارضی و دادن حق رأی به زنان و یک سلسله اقدامات مهم تاریخی تصویر تازه ای برای پیشرفت و توسعه ی ایران به اجرا گذاشت ، در همان حال دشمنان زیادی را به جان خرید که از همه ی گروه های سیاسی و دینی برمی آمدند. حاال نه ِتنها چپ سنتی و چپ چریکی با نظم وقت خصومت می ورزیدند، مل یون مصدقی هم لحظه ای در ستیز با حکومت تردید به خود راه نمیداد ند و مهمتر از همه مالکان ارضی وگروههای مذهبی متنوعی را در کنار خود داشتند. طیف گسترده ی مخالفان محمدرضاشاه مانند موریانه پایه های رژیم را می جویدند. آزادی زنان و برخوردارکرد ن آنان از حقوق مختلف و همچنین سهیم کردنکارگران در سود کارخانه و صنایع، تقسیم اراضی و خلع ید بزرگ مالکان و ایجاد یک طبقه ی جدید خردهزمیندار صحنهی تازه ای در ایران آراست که یکسره امیدوارکننده بود و، از هر نظر، شگفتآور. در واقع، محمدرضاشاه پایه های سنتی حکومت طبقاتی را بر هم زد و ایران و رژیم سیاسی آن را نیازمند مشروعیتی نو ساختکه زمان می برد و فرصتکافی می طلبید. این مشروعیت تازه، درضمن ، محتاج هواخواهانی متفاوت از گذشته میبود. رژیم پهلوی در اساس اتکای طبقاتی منسجمی نداشت. این رژیم متکی بود به دیوان ساالری مدرنیکه خود بر پا ساخته بود. این دیوان ساالری حتی شباهتی به دیوان ساالری قاجاری نداشت. قوهی مجریه و قوه ی قضائیه یکسره براساس ساختارها و معیارهایی نو سامان یافته بودند. تنها قوهی مقننه ازنظر شکلی از مشروطیت الهام میگرفت، هرچند که بهسبب مأموریتهای نوین توسعهی اجتماعی رفتارها و اندیشه های متفاوتی را به نمایش می گذاشت. ترکیب نمایندگان ازنظر تحصیالت و تعلقات به حوزهی انتخابی نیز متفاوت بود از مشروطیت. مهم اما این بود که هیچ طبقهای یا رستهی ا جتماعی معینی

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2