چند گفتار

۱۷۴ چند گفتار گذاشت برای ورود به سیستم سازمانی و اطالعاتی ارتش. این خطا، چنانکه پیش تر در نوشتهای دیگر آوردم، زیان بار شد و علیه خود او بهکار انداخته شد. دوم ارزیابی ناقص و نادرست شاه و دستگاه امنیتی اش بود از گروه های مذهبی و فعالیت های سیاسی و نظامی آن ها. تصور عام این بودکه اینگروه ها و افراد فعال آن ها در مقطع بحران رژیم شاه را ترجیح میدهند بر کمونیست ها. همین تصور را نیرو های موسوم به مل یون نیز در درون خود پی می گرفتند. پساز درگذشت آیت الله بروجردی، زعامت مذهبی دستبه دست می گشت و چند نفریکهکسوت اجتهاد داشتند هیچ یک به این امر اعتنایی نداشت. آیت الله خمینی به تدریج توانست شماری را گرد خود بسیج کند و پرچم سرکردگی مخالفت با شاه را به دست بگیرد. اما آنچه باورکردنی نبود این بود که فداییان اسالم حاضر میبودند برای تحقق آرمان هایشان دست به هر کار ی بزنند و از ارتکاب هیچ جنایتی بیم به خود راه ندهند. درست در زمانی که ایران راه رونق اقتصادی را می پیمود و مردم ایران از بابت رفاه گسترده بیمی نداشتند، مذهبیون سیاسی، هم رأی با گروههای دیگر ، شاه را غرب زده و وابسته به آمریکا وانمود می ساختند و مردم عادی را دعوت می کردند به برپایی جامعه ای اخالقی و دین باور. با همه ی این احوال، معقول نمی بودکه جامعه ی ایران به سوی انقالب میلکند. شواهد انقالبی در دست نبود. پس چه شد که ایرانگرایشی انقالبی از خود بروز داد؟ نوعی میل بهکسب هویتی متفاوت از حکومت در اقشار و گروه های اجتماعی در زیر و در بطن جامعه شناور بود که شکل منسجم و طغیانی نداشت. در چنین احوالی تنها مدیریتی خردمند و دوراندیش می توانست و می تواند نقشی پیشگیرانه و هدایت دهنده ایفاکند. چنین چیزی در آن هنگام به چشم نمیخورد، خاصهکه پادشاه بیمار بود و اجازه نمیداد الع داشته باشد. کسی از آن اط ایران در آن مقطع، یعنی در آستانه ی انقالب ،۱۳5۷ نه بحرانی اقتصادی داشت، نه خصمی آشکار در منطقه یا در جهان. مردم، براثر تلقین نیرو های سیاسی وقت، خواستار کسب درآمد بیشتر بودند. انتظارشان این بودکه بیشتر داشته باشند. به همین سبب ، مخالفان شاه نمی توانستند آسان جامعه را به بحران سوق دهند؛ یکیدو تظاهرات پراکنده در آذربایجان و جا های دیگر چیزی نبودکه نتوان بر آن ها غلبهکرد.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2