چند گفتار

انقالب را با انقالب باید شست ۱۷5 تنها یک فاجعه می توانست جامعه را تکان دهد. انقالب ایران یکی از موارد نادر در تاریخ استکه جامعهای بالنسبه آرام و مرفه ناگهان در معرض طوفانی پیش بینی ناپذیر قرار میگیرد، بی آنکهکارگزاران انتظار آن را داشته باشند. در اینجا دو چیز مهم است: یکی بستر کلی زیرساخت فرهنگی جامعه است و دوم حضور متخاصمانی در کسوت دوست، که شامل کشورهای همجوار و متحدانی ناپایدار می شود. شاهکه داشت ایرانی مقتدر سامان میداد نمیخواست باورکند متحدان بزرگش، چونکشورهای غربی، بهخصوص آمریکا و انگلیس، و همسایگان مختلف منطقهای، این وضع را نمی پسندند و به هنگام بحران او را تنها خواهند گذاشت. شماری از مذهبیون لجامگسیخته و روان پریش نقشهی سینم ا رکس را طراحی کردند و جنایتی را برنامه ریزی کردند که در باور هیچ انسان معقولی نمی گنجید. اینکار نه از عهدهی چپ برمی آمد و نه در برنامه های مل یون مختلف جایگاهی داشت. زیرساخت فرهنگی جامعه در منجالب فرصت طلبی غوطه ور بود. هم سنت باوران در این باتالق فرورفته بودند و در انتهاز فرصت به هرگونه تقیهای تن می دادند و هم گروههای اپوزیسیون چپ و ملی، که از امکانا ت رژیم بهره میجستند، و هم شمار درخور توجه ی از حامیان رژیم، که جز خوش گذرانی و دل ربایی از غرب هدف دیگری نداشتند، و هم بسیاری از سودجستگان از ، الب سفید انق مانند روستاییانی که حاال مالک و زمیندار شده بودند، و هم زنان ، که امتیازاتکسب شده را بدیهی میپنداشتند، و همکارگران، که سهیمشدن در سود کارخانه را گام نخست میدان ستند و به امید بیشتر از اینها کمین کرده بودند، و قسعلیهذا. هیچ یک از اینگروه ها سازمانهای طبقاتی و صنفی و مدنی مطالباتمحور خود را نداشتند. همهچیز از شاه می آمد و خود او پشتیبان این انقالب سفید به شمار میرفت. در اینجا می بینیم که رضایت طبقه و گروه و دستهی بهره مند از یک تحول اجتماعی برای آرامش دادن به جامعه بهتنهایی کافی نیست. خود جماعتهای بهره مند نیز باید نقشی در جریان اخذ امتیاز داشته باشند تا آنچه را که فراچنگ آمده است اقال تا حدی بازده عمل و کوشش یا مشارکت خود

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2