انقالب را با انقالب باید شست ۱۷۹ قرار داشتند و خود نیز از این خدمتگز اری بهره می بردند، سیاست خارجی ایران نیز در شعله های آتش این مردمان می سوخت. اینها بهکنار، نهاد آموزش ایران در سطوح مختلف به طور عمده فقط در خدمت همین مردمان دست به فعالیت می زد ، از پذیرش در مدارس ممتاز و دانشگاه هاگرفته تا تحصیل در خارج ایران، البته در بیشتر موارد با برخورداری از بورس های تحصیلی خصوصی و عمومی. فساد گسترده و فراگیر، درنهایت، تبدیل شد به خصلت عمدهی دستگاه حکومت. درعمل، قدرت حاکم به هیچکس پاسخگو نمیبود، زیرا خود به جایی و گوشهای از این فساد تعلق داشت. به یک اعتبار، حکومت جمهوری اسالمی در نوع خود حکومتی یگانه و بی همتا به شمار میرود. در اینجا نمی خواهم بیشتر به این پدیدهی استثنایی بپردازم؛ قصدم این است به اختصار تنها برخی از زمینههای نارضاییگسترده را در ایران ذکر کرده باشم. مردم ایران، بنابه قانون و براساس فقه شیعی، هیچ گونه امکانی در جهت نقد این وضعیت در اختیار نداشتند. بنابه قانون، همهی ارگانها وکل نظام تفکیک قوا در اختیار رهبر، یعنی ولی فقیه، بود و، بنابه فقه شیعی، مردم مقلد میبودند و کسی جرئت نمی داشت خالف رأی فقیه خود ابراز عقیده کند. در چنین ساختاری بهطور متعارف ابراز ناخرسندی فقط ازطریق روابط خصوصی و محفلهای کوچک و خانوادگی و دوستی ممکن می گشت. این وجه از اعتراض در کوتاه مدت نمود زیادی ندارد، اما در درازمدت روند انباشت را طی میکند. جامعهای نارا ضی از حکومت و لب الفصل چاره ای جز فروبسته از بیم سرکوب ب این ندارد. مهم این است بدانیمکه در نبود فضای دموکراتیک و امکان ابراز نقد به ساختارهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی موجود تنها می توان از راه «انباشت» و، به بیان دیگر، «پسانداز خشم» به آینده چشم دوخت. ازآنجاکه ساختار قدرت جمهوری اسالمی تاب تحمل حتی انتقادات مدنی را هم نمی داشت ، درنتیجه، برپایی حرکتهای مدنی و اعتراضهای متعارف صنفی و شهروندی را هم تحمل نمی کرد. در همهجا در برابر کوششهای مدنی ساختارها و تشکیالت موازی و مشابه راه انداخت تا هیچکس و هیچ تشکلی نتواند بر حکومت و اعمالش خرده بگیرد.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2