چند گفتار

انقالب را با انقالب باید شست ۱۸۹ را داریم. این تداخل، درضمن ، بدین معناست که برخی مردم چند بار سرخورده و ناامید میشوند، برخی یک یا دو یا چند بار. این جامعه ی ناامیدان چارهای نمیداشتند جز گریز از ایران یا تن دادن به حرفه هایی که اغلب آمیخته می شد با نوعی فساد یا بیکاری، یا عدم سالمت حرفه ای. ازنظر کمی، چنین جامعهای، درمجموع، بخش بزرگی از جمعیت ایران را تشکیل می داد و می دهد که بسته به مورد و بسته به معیار های تفکیک کننده باالوپایین میشود. 6 . کوتاه آنکه جامعهی ایران در شهریور ۱۴۰۱ آتشفشان گداختهای بود که براثر یک جرقه فوران کرد. قتل مهسا امینی و رفتار بزد ی النه مأموران سرکوب مردم را به صحنهی واقعی سیاست، که خیابانها باشد، سرازیر کرد. اپوزیسیون سیاسی سنتی، از چپ گرفته تا مل یون و مجاهدین خلق، همه یکه خوردند. در برابر شورش اعتراض قرار گرفتند و دهان بسته بهگوشهای خزیدند. شعار بهظاهر فرهنگی این مقطع بهانه را از همهی کسانی که نمی گذاشتند مردم به حرکت درآیند گرفت: زن، زندگی، آزادی. این شعار در مقیاس ملی و جهانی موفقیتی یکه کسب کرد و جنبش خودانگیختهی پنجماههای را تدارک دید. جنبشهای خودانگیختهی پیشین، ازنظر طول عمر، به سان این جنبش نبودند. خودانگیختگی، نماد رهایی .۱ جامعه ی ایران در آستانهی جنبش خودانگیختهی هفتم دی ۱۳۹6 گرفتار قیدوبندهای سیاسی گونه گونی بود. اپوزیسیون سنتی، ازسویی، دستوپای جامعه را در چارچوبهای فکری ازپیشتعیینشدهای بسته بود و اصالح طلبی درون ساختاری، ازسویی دیگر، نمی گذاشت اندیشهی پویا و فکر انتقادی ببالد؛ یکی وابسته بود به تفسیر تاریخی خودساختهای و دیگری دل بسته بود به توجیه وضع موجود در پرتو جابهجاییهای صندلیهای مدیریت و قدرت. همهچیز در چارچوب ساختارهای سیاسی عقیم و نازایی سپری میشد. انقالب ۱۳5۷ نه تنه ا با تکیه به ارزشهای سنتی سیاسی سر برکشید، بل خود در مسیر سنت در جستو جوی مشروعیتی تازه برآمد که در اساس در

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2