چند گفتار

۱۹۲ چند گفتار تندخوییها کار را به درازا می کشاند. مهم این است بدانیم خوی کینهجوی روحانیت را به این حد نمی شناختیم. طبقهای که دم از رحمت و شفقت میزد در نخستین فرصت دستش به خون آلوده شد و حتی به کشتارهایش فخر می ورزید. برای توجیه اعمال خشونتآمیز ش به تاریخ اسالم و به روایات و احادیث گونهگون توسل میجست. دین والیتی با شتابی حیرت انگیز از ایران خواهی رو گرداند و به مردمدوستی و ملتدوستیای که در مشروطیت ریشه داشت با تحقیر می نگریست. این دین تنها امت اسالمی را ارج می نهاد و تشکیل و راه اندازی این امت را بی حدومرز پی می گرفت. درنتیجه، ایران معنایی نمی داشت و تاریخ پیشاز اسالم فاقد هرگونه ارزشی میبود. همهچیز با اسالم والیتی آغاز می شد و تاریخ در ال محدودهی اس م اندیشی شیعی والیتی خ می الصه گشت. ۳ . مجموعهی حمایتکنندهی ، الیت فقیه نظام و درعمل ، خود را جانشین همهی ساختارهای کشور و سنتهای جامعه میپنداشت؛ ازآنجاکه نمیتوانست همه ی این ساختارها را یکباره نابود سازد، به ناچار ، با وعده هایی سست و دروغین همه را به بازی گرفت و از ساختارهای سیاسی سنتی همچون ابزاری خش ک و منجمد و بی روح سود می جست. ۴ . اپوزیسیون سنتی ایران در فضایی خشک وکاذب بی رمقگشت و بهسان ستون پنجم حکومت والیی تفنن سیاسی خود را همچونکاالیی سیاسی عرضه می کرد. دراین باره برخی نکته ها درخور تأمل است: .۱ اپوزیسیون سنتیگرفتار پهلوی ستیزی بود. .۲ گرای الب واپس خود را مدافع انق ۱۳5۷ نشان میداد. .۳ اص طلب الح ان حکومتی را راه نجات از بن بست سیاسی میدانست و می خواست مانند چرخ پنجم حرکت اصالح طلبی فعال باشد، بیآنکه از ال حمایت و پشتیبانی اص ح طلبان امنیتی برخوردار باشد. .۴ ا پوزیسیون سنتی و سازمان هایش هیچیک نمی توانست برنامه ی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و راهبردهای سیاست خارجی منسجمی به جامعه عرضهکند.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2