چند گفتار

انقالب را با انقالب باید شست ۱۹۳ از سازمان مجاهدین نمی گویم که در ورطهی فکری و سازمانی و هویتی فروافتاده است. 5 . اپوزیسیون سنتی، درمجموع، بازدارندهی هرگونه اقدام سیاسی مشخصی شده بود و نمی گذاشت اقدام سیاسی مشخصی شکل بگیرد. طرح مسائلکاذب و راحتطلبانهی این اپوزیسیون تبدیل شده بود به نیرویی خنثی و مطالباتی سطحی و بدنهای محفلی. تنها بازتاب این اپوزیسیون در خارج از ایران بود، بی آنکه اثری بر جامعه ی واقعی ایران داشته باشد. به همین سبب، نفاق و پریش اندیشی رواج می یافت و هیچ خطری برای «نظام» به بار نمینشاند. بدنه ی سیاسی ایرانیان مقیم خارج آن چنان اسیر اندیشه هایی عقیم بود که نمی گذاشت مخالفان به اتحاد عمل دست بیابند. مباحثی نازا اپوزیسیون سیاسی خارج از کشور را دستخوش فلج سیاسی ساخته بوده است. تنها به مدد خودانگیختگی امکان می داشت بند های این بن بست سیاسی را از هم گسیخت و راهی تازه پیش گرفت. جنبش های خودانگیختهی ۱۳۹6 و ۱۳۹۸ راه را گشود و بستر رهایی از بن بست را فراهم آورد. جنبش خودانگیخته ی «زن، زندگی، آزادی» از شهریور ۱۴۰۱ افق سیاسی خالق و آفریننده ای در برابر مردم گشود. جوانان بی اعتنا به مباحث فلج کنندهی اپوزیسیون گام برداشتند و خواسته هایشان را با بانگ بلند فریاد زدند. از همین جا بود که استعداد های هنری و خالق بسیاری نیز فوران کرد که ال جداگانه باید سنجید و به بررسیگذاشت. در یکک م، خودانگیختگی ابزار رهایی نیز بوده است. بخش درخور توجهی از ایرانیان مقیم خارج و مهاجران ایرانی پساز آغاز مرحله ی نوین خودانگیختگی، که براثر قتل فجیع «مهسا امینی» سر برآورد، به فکر افتاد از قیام مردم و جوانان ایرانی در داخل ایران به حمایت از داخل برخیزد و بلندگوی مردم ستمدیدهی ایران بشود. این حرکت اپوزیسیون عقیم را یکجا نادیده گرفت و به عقب راند. در اینجا بود که خارج کشور تکان خورد و بر گذشته ی نازای خود غلبهکرد. دراین باره سخن بسیار دارم.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2