چند گفتار

۱۸ چند گفتار همچنین تنظیم بنیادی ارتباط دولت با جامعه است. به بیان دیگر، قانون اساسی خصلتی هنجاری داردکه با خصلت حقوق طبیعی، یعنی وضع موجود، متفاوت می شود و وضعی هنجاری را، یعنی آنچهکه می بایست باشد، به بیان میآورد. قانون اساسی، به اعتباری که آمد، چارچوب حقوق و وظایف فرمانروا و اندام ها و تشکیالت دولت را تعیین می کند و این ها را اغلب در کسوت سندی مدون و ازنظر حقوقی دشوار تغییرپذیر می آراید. «کارل اشمیت» در ارتباط با مفهوم قانون اساسی و با توجه به معنای «قانون بنیادی یا قانون پایه»، که به آلمانی آن را Grundgestz میگویند، به یک اثر حقوق دان مشهور فرانسوی به نام «واتل» ( Vattel ) اشاره می کند. این اثر Droit des gens نام دارد. کتابی است آموزشی، چاپ قرن هجدهم. این کتاب در همان زمان انتشار از توجهی گسترده برخور دار بوده است و سپس به زبان انگلیسی هم ترجمه شده است. در فصل سوم نویسنده می کوشد به پرسشی محوری پاسخ بگوید و مفهوم قانون اساسی، یعنی «کنستیتوسیون»، را روشن سازد و توضیح بدهد. میگوید قانون اساسی (یعنی کنستیتوسیون) عبارت ا ست از نظامات بنیادی که نوع و شیوه ی اجرای اقتدار دولتی را تعیین می کند و مشخص می سازد. بخشی از این سند کارکردهای نظم دهنده را در بر می گیرد و بخشی دیگر کارکردهای محدودکننده را. در این سند شکلی سر برمی کشد که ملت همچون یک بدنه و جسم سیاسی عمل میکند. به باور اشمیت، در اینجا اندیشه ی وحدت سیاسی مبتنی بر نمایندگی مطرح می شود. واتل خود می نویسد ملت چگونه و توسط چه کسانی باید نمایندگی شود، حقوق و وظایف آنان که بر ملت حکم می رانند چیست. بدینترتیب، قانون اساسی چیزی نیست مگر ساختار و تشکیالت نظمیکه در چارچوب آن ملتی خود را متعهد می سازد به صورت مشترک در جهت دستیابی به امتیازاتی که جامعه ی سیاسی به همین خاطر استقرار یافته است همکاریکند. 2 اثر واتل 2. See: Carl Schmitt.Verfassungslehre. Ibid. p. 43. / and: Monsieur de Vattel. Le Droit des Gens. Tome I.P.116. Librairie Diplomatique. 1835.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2