۱۹۸ چند گفتار ناچیز جلوهگر ساختند، درحالیکه به باورم اهمیتی تاریخی داشت. بخش ورزش این رسانه، که یک عضو سابق تیم ملی نیز در تفسیرهای ورزشی آن نقشی برجسته دارد، مدام هم صدا با دیگر بخشها می گفت وقتی مردم، خاصه زنان و کودکان، به دست سرکوبگران حکومتی به قتل می رسند و کار به سازمان ملل همکشیده است، اعضای تیم ملی اصو نمی ال باید در این رویاروییهای ورزشی شرکت میجستند؛ حاال هم که شرکت کردهاند، باید میان خود و حکومت به نحوی شفاف فاصله بگذارند. با توجه به آنکه هر تیمی نمایندهی کشوری معین است ، تحقق چنین توقعی نیز آسان نمی بود. هر کشوری پرچمی خاص داشت و سرودی رسمی که در آغاز هر بازی توسط سازمان «فیفا» به نمایش گذاشته می شود. بازیکنان فقط می توانستند به هنگام سرودخوانی از اینکار سر باز زنند، که چنین هم کردند. درنتیجه، مردم به دو دسته منقسم شدند: شمار زیادی از مردم می گفتند حکومت سرکوبگر از تیم ملی به سود خود بهره می جوید و تیم ملی را همچون ابزاری آلت دست حکومت به میدان نبرد میفرستد، بهقصد کسب آبرو. آنچه مخالفان حکومت روشن نمی ساختند تفاوت گذاری میان یک رفتار اصولی میبود با رفتاری موردی یا، به اصط ح ، ال تاکتیکی؛ یعنی یا نمی بایست شرکتکرد یا می بایست به صورت و بهنحوی خاص شرکت جست. در این زمینه حتی میان مخالفان تفاهم و توافق به چشم نمیخورد. دستگاه امنیت حکومت اس می، ال که ذرهای به تقاضای مردم وقعی نمی گذاشت، همه، به خصوص اعضای تیم ملی و خانواده هایشان، را زیر فشار گذاشت و تهدید کردکه اگر این عمل را تکرار کنند، سخت مجازات خواهند شد. درنتیجه، در بازی دوم، که میان ایران بود و تیم ملی ولز، اعضای تیم ملی بهگونهای دست وپاشکسته در سرودخوانی شرکت جستند. دستگاههای مخالف حکومت این رفتار را هم تحمل نکردند و به تیم ملی سخت تاختند. سرانجام، نوبت به رویارویی تاریخی رسید. مسابقهی میان ایران و آمریکا هیجانی گسترده به بار نشاند. پیروزی تیم ملی ایران بر تیم ملی فوتبال ولز حکومتگران ایران را غره ساخت و به مخالفان تاختند. دیری نپایید که تیم ملی فوتبال ایران در برابر تیم آ مریکا شکست خورد و بازی را واگذار کرد، هرچند
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2