چند گفتار

تعریف و چارچوب قانون اساسی ۲۹ تلویزیونی در آمریکا می گفت طرحی برای قانون اساسی تهیه کرده است که می توان آن را به هر نحو که خواست مورد استفاده قرار داد؛ منظورش این بود که می توان این طرح را هم برای نظام پادشاهی بهکار انداخت و هم برای نظام جمهوری! این سخن سخیف و غیرحقوقی حتی از یک امر بدیهی در ارتباط با قانون اساسی غافل بود، که مهم ترین خصوصیت یک قانون اساسی شفافبودن آن است، نه بهره گیری از آن همچون ابزاری برای فریب مردم و نظام حقوقی و رویه های قضایی یککشور. .۲ وجه دیگری که در مبحث قانون اساسی از اهمیت برخوردار است توجه داشتن به مبحث عناصر تشکیلدهنده ی دولت است. در اینجا «دولت» را به معنای عام در نظر می گیریم، نه کاربرد های موردی آن مانند هیئت دولت یا چیز های دیگر در همین حوزه. وقتی از عناصر تشکیلدهنده ی دولت سخن میگوییم، به نظر حقوق دانان اتریش ، باید به یاد داشته باشیمکه دولت ها سازمان هایی هستند که در سرزمینی معین برای مردمی که در آنجا حضور دارند قدرتی نظم دهنده بر پا ساختهاند و قادرند این نظم را مستقر سازند و حراست از آن را در دست بگیرند. سازمان دولت متشکل است از مؤلفه های بسیاری که در قانون اساسی نیز تنظیم شده اند. به هرحال ، امروز بسیاری پذیرفته اند که هر دولتی دارای سه بخش اصلی است. نخست قلمرو جغرافیایی دولت است، یعنی سرزمین. دولت در این سرزمین، که آن را اصطالحا سرزمین دولت مینامند، قد علم میکند. عنصر دوم شامل مردم ساکن در این سرزمین است. این مردم را، بسته به مورد و بسته به ساختار های زبانی مختلف،گونه گون نام نهادهاند، که البته بسته به تحول تاریخی هر کشور سر بر آورده است. در فارسی گاه «اهالی» گفتهاند و گاه «ساکنان» وگاه «ملت» . در دوران پیش از مشروطیت همین مردم را «رعیت» میدانسته اند. در زبان های اروپایی نیز برابرنهاده های مشابهی وجود دارند. عنصر سوم قدرت دولت است. عنصر قدرت نیز گونه گون نامیده شده است. گاه آن را «قهر» یا «سلطه» نام گذاشته اند. همین عنصر است که نه تنها همهی عنصر های دیگر را سر جایشان نگاه می دارد و حفظ می کند، بل اجرای

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2