تعریف و چارچوب قانون اساسی ۳۱ و منشأ همه ی قانون هاست. این امر هم خصلت شکلی و هم خصلت محتوایی را در بر می گیرد. در ارتباط با خصلت شکلی، قانون های اساسی از دیگر قانونها به اعتبار نوع تولیدشان متمایز می شوند که فرایندی پیچیده و دشوار را به نمایش می گذارد و، به همینسان، تغییر آن ها دشوار و سخت ممکن میگردد. ازنظر محتوایی، قانون های اساسی دربرگیرنده ی قواعد و مقرراتی هستند که برای دولت اهمیتی بنیادی دارند. برای نمونه، به قصد برپایی یک نظام قانونی، باید نخست ارگانی (اندامی) را مشخص ساختکه مجاز به هنجارسازی است. قانون های اساسی قبل از هرچیز باید روشن کنند چه مرجعی ازطریق چه فر ا یندی می تواند هنجارسازی کند که این را قانون اساسی ازنظر محتوایی می نامند. ازاین گذشته، قانون های اساسی شکل دولت را تعیین میکنند؛ یعنی روشن می سازند یک دولت پادشاهی است یا جمهوری. قانون های اساسی کارکرد های دولت را میان پارلمان، حکومت و دادگاه ها پخش می کنند. در کشور های فدرال تقسیم این کارکردها میان دولت فدرال (دولت مرکزی) و ایاالت صورت می گیرد. رعایت اجرای قانون و نادیده گرفتن قانون و مجازات های برآمده از این امر در قانون اساسی انعکاس می یابد. به طور معمول، قانون های اساسی برای همه ی افراد و شهروندان حقوقی بنیادی قائل میشوند که کارکرد های دولت را ازنظر محتوایی محدود میکند. 8 پرسش بنیادی «قانون اساسی چیست؟» شاید در نگاه نخست بدیهی به نظر برسد ، اما هرچه بیشتر به آن بپردازیم، در واقع، ما را به فهم و درک مشترکی از سند قانون اساسی نزدیکتر می کند و به هنگام تدوین یا اصالح چنین سند مهمی چارچوب ها و بسترهایی مشترک در اختیارمان می گذارد. با همه ی سنتیکه در مقیاس جهانی از این بابت در درست داریم، بااینحال، هنوز مباحثه و جدل بر سر چیستی قانون اساسی جای ویژه ای به خود اختصاص می دهد. «مؤسسهی بین المللی دموکراسی...» طی سندی می نویسد اکثر قانون های اساسی دوران معاصر اصول بنیادی ساختار دولت، ساختارها و فراگرد های 8. Siehe:Die Verfassung und Ihre Funktionen.Beitrag von Dr. Magdalene Poeschel. Uni. Salzburg. Publikationen Univie.ac.at. 4 Pages. 2021.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2