چند گفتار

تعریف و چارچوب قانون اساسی ۳۳ .5 رعایت معیار های بین المللی در ارتباط با نظام دموکراتیک و حقوق بشر. 10 در همین مقطع پرسشی بنیادی مطرح می شود که می خواهد بداند قانون اساسی چهکارکردهایی دارد؟ - میگویند قانون های اساسی می توانند مرز های جامعه ی سیاسی را اعالم دارند و به تعریف بکشانند. این مرزها می توانند خصلتی جغرافیایی داشته باشند ، یعنی مرز های جغرافیایی یککشور را تعیینکنند و، درضمن، ادعاهای یک کشور را به سرزمین هایی دیگر روشن سازند و، ازاینگذشته، خصلتی شخصی داشته باشند، یعنی حدوحدود شهروندی را ترسیم کنند. بدین ترتیب ، یک قانون اساسی تفاوت می گذارد میان آنان که در درون قرار می گیرند با آنان که بیرون از جامعه ی سیاسی هستند. - قانون های اساسی می توانند طبیعت و اقت دار جامعه ی سیاسی را اعالم و شرح کنند و اصول بنیادی اداره ی یککشور را توضیح دهند و، به همینسان، بگویند حاکمیت کشور در کجا قرار دارد. برای نمونه، قانون اساسی فرانسه اعالم می کند فرانسه یک کشور جمهوری تجزیه ناپذیر، عرفی (سکوالر)، دموکراتیک و اجتماعی است و حاکمیت ملی متعلق به مردم است که آن را ازطریق نمایندگانشان یا به وسیله ی رفراندوم به اجرا درمیآورند (نگاه کنید به قانون اساسی پنجم جمهوری فرانسه). یا قانون اساسی غنا به سال ۱۹۹۲ اعالم می دارد «حاکمیت غنا متعلق است ب ه مردم غنا که به نام آنان به منظور تأمین رفاهشان ازطریق قدرت های حکومتی به اجرا درمیآیند». 11 - قانون های اساسی هویت و ارزش های جامعه ای ملی را تشریح می کنند. بدین اعتبار، قانون های اساسی ابزاری به شمار می روند در جهت ملتسازی؛ یعنی می توانند پرچم های ملی و سرود های ملی و نمادهایی از همین نوع را تعیینکنند و بیانیه ای باشند درباره ی ارزشها، تاریخ و هویت تاریخی یک ملت. - قانون های اساسی می توانند حقوق و وظایف شهروندان را تعیینکنند. بسیاری از قانون های اساسی در ارتباط با حقوق شهروندان دربرگیرندهی 10. Ibid. 11. Ibid. p. 2.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2