۳۴ چند گفتار بیانیه ای بنیادی هستند. از چنین بیانیه ای حداقل انتظار می رود که شامل آزادی های مدنی بنیادی باشند، یعنی آزادی هاییکه برای برپایی جامعهای باز و دموکراتیک ضرورت دارند. چنین آزادیهایی، برای نمونه، عبارتاند از آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی برپایی انجمن ها، اتحادیه ها، کانونها و اجتماعات، برخورداری از آیین های قانونی و مصون ماندن از دستگیریها و توقیف های خودسرانه یا مجازات های غیرقانونی. بسیاری از قانونهای اساسی وراتر از این هم می روند و حقوق اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی را هم در نظر میگیرند و حقوق جمعی اقلیت ها را هم مورد توجه قرار میدهند. برخی از این حقوق را نه فقط در ارتباط با شهروندان که در ارتباط با غیرشهروندان نیز قائل میشوند، مانند حق مصون بودن از شکنجه یا خشونت و تجاوز. - قانون های اساسی می توانند نهاد های سیاسی برای جامعه در نظر بگیرند، آن ها را مستقر سازند یا تنظیم کنند. در این راستا نهاد های گوناگونی برای حکومت تجویز میکنند، برمی شمرند و ترکیب آن ها را معین می سازند، میزان قدرت و اختیارات و کارکردهایشان را روشن میسازند و نحوه ی تعامل و دادوستدشان را به تعریف میکشند. قانون های اساسی کنونی به طور متعارف سه قوهی قانون گذاری، اجرایی و قضایی را از هم تفکیک می کنند. ازاینگذشته، بسته به ساختار قدرت یک ریاست نمادین برای کشور در نظر می گیرند. در چنین ساختارهایی نهادهای درنظرگرفته شده از انسجام برخوردار میشوند، به نحوی که باید در معرض پاسخ گویی و شفافیت قرار بگیرند و به حسابرسی تن بدهند. درکنار همهی اینها، باید یکی از مهم ترین نقش های قانون های اساسی را در دورانکنونی بسترسازی الزم در جهتگذار مسالمت آمیز قدرت برشمرد. علی االصول فرض بر این است که نحوه ی گذار قدرت باید در قانون اساسی پیش بینی شده باشد. ازاینرو، هرگونهگذار قدرت بدین معنا یعنی تحقق گذار مبتنی بر قانون اساسی. چنین گذاری در اساس اجرای بخشی از قانون اساسی به شمار می رود.کشورهاییکه این شکل از گذار را تجربه و تضمین میکنند،
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2