چند گفتار

۴۰ چند گفتار سیاسی مورد دموکراسی یا حق شهروندی را جداگانه به بحث گذاشت و البته مواردی دیگر را. در اینجا فقط فعال می خواهیم چارچوبی مستقل برای فلسفهی قانون اساسی دست وپا کنیم و موقعیت بالنسبه خودمختار این حوزه را از شفافیت بهره مند سازیم. اگر تنها به مدد فلسفه ی سیاسی به تحلیل قانون اساسی و نمودهایش رو آوریم، این امکان وجود دارد که جزء را فدای کل سازیم و از عهده ی نمایش موقعیت مستقل و خودمختار جزء برنیاییم. ازاینگذشته، فلسفهی قانون اساسی، به ویژه در دورانیکه مفهوم قانون اساسی و معنای تاریخی چنین سندی اهمیتی فزاینده ایفا می کند، شاید تنها روشی باشد که بهتر بتواند جلوه ها وکلیت سندی همچون قانون اساسی را بنمایاند. در ایران عده ای بر این تصورند که با افزودن یا برداشتن ماده ای می توانند معنای قانون اساسی را یکسره دگرگون سازند. این تصور سادهلوحانه، به خصوص در فضای رویکرد های دوگانهساز، گمراهی هایی بسیار به بار می نشاند. دو نمونه ازاین دست از دوگانهسازی ها را که اختالفات نظری کاذب به بار آورده است در اینجا ذکر می کنم: یکی دوگانه سازی پادشاهی-جمهوریت است و دیگری دوگانه سازی دین است و عرف.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2