۴۲ چند گفتار اساسی متفاوت است از مکتبگزینش قانون اساسی به شیوه ای لیبرال. در مورد نخست ارزش های حاکمیت فردی در مقیاس قانون اساسی از تأکید برخوردار می شوند، درحالی که در ارتباط مورد دوم آزادی ارزش های خاص تنظیمکنندگان قانون اساسی از توجه برخوردار می گردند. 12 کوتاه سخن آنکه می توان قانون اساسی داشت، بی آنکه به ارزش های لیبرال پایبند بود. مهم ترین ارزش لیبرال همانا «بازار آزاد» است. در اینجا بازار آزاد محدود به تجارت نمیشود، حتی حوزه ی هنر و اندیشه را هم در بر میگیرد. داشتن قانون اساسی به تنهایی هیچ چیزی را روشن نمیسازد، حتی پایبندی به قانون اساسی را. آنچه اهمیت دارد «محتوای قانون اساسی است». روزنامه نگار و پژوهشگر سیاسی آمریکایی به نام «فرید ذکریا» اصطالحی را ضربکرده و رواج داده استکه به نام «دموکراسی غیرلیبرال» شهرت یافته است. دموکراسی غیرلیبرال نظامی حکومتی استکهگرچه در آن انتخابات برگزار می شود، شهروندان اما نسبت به فعالیت هایکسانیکه قدرت واقعی را در دست دارند، به علت فقدان آزادی آگاهی الع و های مدنی، اط ندارند. ازاینرو، این جامعهها را نمی توان جامعه ی باز (آزاد) دانست. جامعه های غربی در اساس لیبرالیسم را همچون فلسفه ی قانون اساسی خود دانسته یا برگزیدهاند. اصول لیبرال عرصه ی رقابت را در جامعه های مدرن غربی می سازند. این جامعه ها از رقابت در جهت همکاری بهره می جویند و آن را به خدمت میگیرند، به نحویکه نه فقط در حوزه ی علمکه در پهنه ی اقتصاد و در سیاست نیز از آن فایده میبرند. «اینگو پایس» می نویسد لیبرالیسم عامل مؤثری بوده است در گذار از جامعه های پیشامدرن به جامعه های مدرن. نشانه ها و خصوصیات عمدهی آن را می توان در یک نظم سه الصه کرد: گانه خ 12 . در اینجا می توان به نوشته های زیر نگاهکرد: Freedom in the World of 2018. Freedom Hosuse 5 Nov. 2019. And: Fareed Zakaria. The Rise of Illiberal Democracy. Foreign Affairs 9 Feb. 2014.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2