چند گفتار

56 چند گفتار اشمیت به منظور تقویت استدالل خود در نقد لیبرالیسم ناچار به نظریهی مارکسیستی توسل می جوید و از آنجا عنصر استبداد را، که در کسوت نظری دیکتاتوری پرولتاریا سر بر کشیده است، وارد بستر نکوهش لیبرالیسم میسازد، با این تفاوت که میان گونه های خردورز و خردستیز آن ها تفاوت قائل می شود. در مارکسیسم سنتی، که آن را مارکسیسم ارتدکس مینامند، علی االصول اندیشه ها و ایده ها بازتاب نیرو های اقتصادی و اجتماعیاند و، به همین اعتبار، از اهمیت آنها درکسوت ایدئولوژی سیاسیکاسته می شود. ازطرفدیگر، نظریه ای مارکسیستی را داریم که خصلتی جدلی دارد، بدین معنا که خود را پیامآور نگرشی مسیحاگونه می داند و وعده ی پیروزی طبقه ی کارگر را در مقیاس جهانی بشارت میدهد. این نظریه بر این باور است که نزاع طبقاتی سرانجام به سود پرولتاریا خاتمه مییابد. به باور شماری از تحلیلگران، نیروی محرکه ی مارکسیسم در همین نزاع طبقاتی نهفته است ، درحالی که کارل اشمیت این نیروی محرکه را در هیئت ناسیونالیسم ترسیم می کند. در نظر او، ناسیونالیسم اسطوره ای نیرومندتر از طبقه است. ناسیونالیسم بستری سرزمینی دارد و متکی است به خصوصیات فرهنگی، زبانی و نژادی که قادرند خصومت هاییگسترده سامان دهند و تضاد های سیاسیگسترده ای بپرورانند. تصورم بر این استکهکارل اشمیت روش شناسی واحدی را پی نمیگیرد؛ بسته به مورد، از روشی خاص پیروی می کند. او که حقوق دان است از حقوق به جامعه شناسی و سیاست و روابط بین الملل دست می اندازد و، به همین اعتبار، روش هایش را سروسامان می دهد. شاید به این نکته باز برگردم. در این نوشته بیشتر باکارل اشمیت از بابت قانون اساسی سروکار داریم. به اختصار به این جنبه از موضوع توجه می دهم. قانون اساسی ازنظر کارل اشمیت کتاب نظریه ی قانون اساسی ، اثر کارل اشمیت، نخستینبار به سال ۱۹۲۸ به چاپ رسید. دهمین چاپ آن تاریخ ۲۰۱۰ را نشان میدهد. 14 نسخه ای که من 14. Schmitt, Carl. Verfassungslehre.11 Auflage. 2017. Duncker & Humblot. Berlin. Vorwort P.XI.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2