چند گفتار

5۸ چند گفتار وضعیتکلی یک اتحاد یا وحدت سیاسی یا نظمی معین. در فارسی میگوییم «قانون اساسی» و در عربی نیز همین ترکیب را بهکار می بندند یا در بسیاری از متنها واژه ی «دستور» را مورد استفاده قرار میدهند. ازآنجاکهکارل اشمیت جلوه های مفهومیگونه گونی برای قانون اساسی قائل است از همان آغاز کتاب مشهورش به نام نظریه ی قانون اساسی می کوشد این جلوه های مفهومی را دسته بندیکند. رویکرد او به چهار بخش می انجامد که در زیر خالصه ای از هریک از آن ها را میآورم. نخست از «مفهوم مطلق قانون اساسی» سخن می گوید. در اینجا مراد او از این اصطالح همانا «وحدت سیاسی مردم یککشور» است. واژه ی «کشور» را در اینجا برابر گرفته ام با «دولت» که در آلمانی « Staat » میگویند، یعنی همان « State » در انگلیسی یا « État » در فرانسوی. تصورم بر این است که این واژه را باید در فارسی بسته به مورد «کشور» یا «دولت» ترجمهکرد. منظور اشمیت از «کشور» در اینجا یک «کشور» مشخص و معین است. بدین ترتیب ، این مفهوم محدود می شود به موقعیتی معین و خاص. این موقعیت معین در وجود «دولتی» مشخص متجلی می گردد که تبلور وحدت سیاسی آن «کشور» است. این تبلور بیانگر «هستی دولتی»، یعنی موجودیت دولت، است که در اینجا به معنای «وضعیتکلی» این وحدت و نظم سیاسی خاص است. در همین رابطه مفهوم قانون اساسی، درعینحال، می تواند در معنای «نظم بههمپیوسته ای از هنجارها» به کار برود؛ یعنی به معنای تبلور یک وحدت، نه یک وحدت مشخص، بل به معنای وحدتی اندیشیده یا وحدتی فکرشده ( Ideele Einheit .) 15 به باور اشمیت، این هر دو مورد به مفهوم قانون اساسی خصلتی مطلق اعطا می کند که آن را مفهوم مطلق قانون اساسی مینامیم، چون این مفهوم یککلیت واقعی یا ا ندیشیده ای را به نمایش می گذارد. 16 15 . مترجم انگیسی واژه ی آلمانی « Ideell » را « Ideal » ترجمهکرده است. این ترجمه دقیق نیست. واژه ی آلمانی به معنای اندیشیده است و فکرشده. صفتیکه بهکار می برد درست است، اما شاید معادل دیگری در انگلیسی نیافته است. 16. Ibid. Absoluter Verfassungsbegriff. P. 3.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2