چند گفتار

6۲ چند گفتار هستی دولت، نه برآمده از ماده های قانونی یا خصلتی هنجاری و تجویزکننده؛ بنابر جایگاه و وضعیت و موقعیت ( Status ، ) دولت شکل می گیرد. به باور اشمیت ، در این معنا هم، واژه ی قانون اساسی یعنی هر دولتی به طور بدیهی دارای یک قانون اساسی است، چون این قانون اساسی همواره مطابق شکلی است که دولت به وجود می آید. بدین اعتبار، قانون اساسی شکل عالی شکل هاستکه آن را « Forma Formarum » مینامند. اشمیت از این رویکرد نتیجه می گیردکه یک انقالب موفق مستقیما موقعیت تازه ای ایجاد می کند و به طور بدیهی قانون اساسی تازه ای به بار می نشاند. به همین جهت ، در آلمان، پس از دگرگونی ناشی از نوامبر ،۱۹۱۸ شورای نمایندگان خلق در ۹ دسامبر ۱۹۱۸ بر پ ا گشت و سخن از «قانون اساسی برآمده از انقالب» به میان آمد. کافی است به انقالب ۱۳5۷ در ایران نگاه بیندازیم و ببینی م چگونه سخن از تدوین قانون اساسی انقالبی رواج یافت و پس از کشمکش هایگوناگون اجالسی در همین راستا و تحقق این هدف سامان داده شد. .۳ سومین معنای قانون اساسی عبارت ا ست از اصل پویایی. بنابر این اصل، وحدت سیاسی مدام در معرض «شدن پویا»ست. وحدت سیاسی در فراگردی مستمر از نو تشکیل می گردد و تکوین می یابد و بر پایه ی قدرت و نیرویی بنیادی، درنهایت، از نو ساخته می شود. در اینجا دولت چیزی موجود و ساکن نیست، بل چیزی است در حال سیر و گشت (در حال شدن)؛ چیزی است همواره در حال ایجاد و پدیدآمدن. این فراگرد محصول تضاد منافع مختلف، آرا و عقاید گوناگون و آرزوها و آرمان های متنوع است. بنابراین، وحدت سیاسی میباید همواره براساس این عوامل از نو ساخته شود. حقوق دان مشهور، به نام «رودولف اسمند»، این جریان را «فراگرد ادغام » مینامد. اشمیت خود می پذیرد که این مفهوم قانون اساسی در تضاد با مفهومهای پیشین قرار دارد که از مفهوم جایگاه یا وضعیت ( Status ) سخن میگویند. بااینحال، معتقد است که در تصور ارسطو عنصر پویایی نیز یافت میشود. می گوید جدایی دو عنصر ایستایی (استاتیک) و پویایی (دینامیک) جنبهای مصنوعی و قهرآمیز دارد.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2