کارل اشمیت و قانون اساسی 65 داده شده یا به تصویب رسیده است. این قدرت (قوه) را او، و البته در زبان آلمانی، «قوه ی قانوناساسیساز» نامیده است. در دو زبان فرانسه و انگلیسی نیز برابر های مشابهی داریم. به فارسی آن را «مجلس مؤسسان» می نامیم. اشمیت آن را قدرت یا اقتدار ( Autoritaet ، Macht ) می نامد. قانون اساسی بنابر ارادهی چنین قدرت، قوه یا مرجعی ساخته یا به تصویب میرسد. واژه ال ی «اراده» برآمده از هستی و وجود چنین مرجعی است. برخ ف هنجار های صرف که نوعی «بایستن» را تجویز میکنند، در اینجا «اراده» به صورت وجودی موجود است. قدرت و اقتدار از هستی و وجود آن برمیآید. به بیان دیگر، واژه ی «اراده» معرف یک قدرت موجود بالفعل استکه منشأ و خاستگاه یک فرمان یا امر یا دستور به حساب می آید. اراده به صورت وجودی حضور دارد. قدرت یا اقتدار آن وابسته به وجود آن است. اما اعتبار یک «هنجار» ( Norm ) بستگی دارد به «درست بودن» آن. نتیجهی منطقی این امر به قانون طبیعی ( Naturrecht ) می انجامد، نه به قانون اساسی پوزیتیو (مثبت یا وضعی) . جایگزین و بدیل این امر عبارت است از اینکه بگویند یک هنجار می تواند اعتبار بیابد، چون به صورت پوزیتیو استقرار یافته است؛ به عبارتدیگر، یعنی به علت وجود یک اراده. ازاینرو، می گویند هیچ هنجاری نمیتواند بنا به خود استقرار پیدا کند. اشمیت می گوید این طرز سخن گفتن حیرت انگیز است! یک هنجار بدین اعتبار همچون امری درست به حساب میآید، چون از اصولی مشتق میشود که خصلت آن ها نیز درست به حساب آمدهاند و نه فقط بدین اعتبار که دارای کیفیتی پوزیتیو هستند، یعنی وضعیت موجود یک هنجار.کسی که می گوید قانون اساسی ازاین رو اعتبار دارد که هنجار پایه (بنیادی) است (و نه اراده ی پوزیتیو)، در واقع، درنتیجه، بر این باور است که قانون اساسی (کنستیتوسیون) به مدد برخی خصوصیات منطقی، اخالقی یا برخی دیگر از خصوصی ات درونی قادر است همچون نظامی بسته (منسجم) شامل قواعدی درست سامان بیابد. اینکهگفته شود قانون اساسی نه به سبب درستی هنجاری اش بل فقط به علت خصلت پوزیتیوش دارای اعتبار است و، بااینحال، به عنوان یک هنجار ناب یک سیستم یا نظمی از هنجار های ناب تشکیل می دهد، اغتشاشی آمیخته با تناقض به بار مینشاند.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2