چند گفتار

۷۴ چند گفتار می گوید این یک کاربرد زبانی است که روشن نمی کند «قانون اساسی» چیست و قانون قانون اساسی به چه معناست. ازنظر او، انگلستان مثال بارز چنین کشوری است، زیرا در این کشور تفاوتی نیست میان مصوبات مهم ساختار سازمانی، مثال در ارتباط میان مجلس اعیان و مجلس عوام، در قیاس با موارد نامهم دیگری، چون قانون حرفهی دندان پزشکی. همه ی قانون ها یکسان و بی تفاوت ازطریق تصمیم پارلمان شکل می گیرند و به تصویب میرسند. بدین ترتیب ، ازنظر صوری، یک امر مرتبط با قانون اساسی تفاوتی ندارد با مقرره ای مربوط به نحوه ی خدمت حرفهای چون دندانپزشکی. الف مورد باال ، قانون برخ های اساسی دیگری وجود دارند که آنها را قانون های اساسی انعطاف ناپذیر می نامند. این دست از قانون اساسی ها در معنای مطلق هرگونه تغییری را در قانون اساسی مجاز نمی دانند. امروزه چنین قانون هایی اساسی وجود ندارند. برای نمونه، اشمیت ارجاع می دهد به قانون مصوب ۱۴ اوت ۱۸۸۴ در فرانسه که اجازه نمی داد شکل جمهوری دولت موضوع الیحه ای پارلمانی بشود. بااین حال ، ازنظر صوری، او این امر را در سایر موارد به معنای انعطاف ناپذیربودن قانون اساسی فرانسه نمی داند. این مبحث طوالنی را او در این بخش رها میکند. آنچه در اینجا هنوز مهم است این استکه اشمیت مبحث انعطاف ناپذیربودن را منحصر به این موارد نمی داند. در اینجا به دیگران می پیوندد و به درستی میگوید وقتی همکه شرایط تغییر قانون اساسی دشوار و سخت است و آسان نمیتوان به تغییر قانون اساسی یا گوشه ها و موادی از آن دل بست، درعمل، قانون اساسی خصلتی انعطاف ناپذیر دارد. یعنی وقتی که شرایط و پیشزمینه های تغییر یا رویهها و فراگرد های الزم برای تغییر دشوار و سخت و صعب است، در چنین مواردی باز از قانون اساسی انعطاف ناپذیر سخن می گوییم. در اینجا خوب است به قانون هایی اساسی نیز توجه دهمکه موادی از آنها به هیچ وجه قابل تغییر و دگرگونی نیستند، مثال عنصر دین در قانون اساسی مشروطه و قانون اساسی جمهوری اسالمی.گاه قانون های اساسی به سبب دشوار یا ناممکن بودن تغییر یا حذف ماده ای به سیاست سکوت می پیوندند و خاموش

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2