پیشگفتار این یادداشت ها در این یکی دو سال فراهم آمده اند. پیشینه ی زمانی همهی آنها یکسان نیست. بااینحال، نوعی بههم پیوستگی نیز نشان می دهند. در فکر بودم کتابی جامع تدارک ببینم، اما زمانه و احوال صحی من اجازه نمی دهد. به همین اندازه بسنده میکنم، به این امید کهکاستی ها را در حد مقدور در ویراست دوم برطرف سازم. اکنون می خواهم رویکردی متفاوت به موضوع قانون اساسی بپرورانم و، درضمن ، بر اهمیت مجلس مؤسسان، خاصه مجلس مؤسسانی انق ، البی تأکید بگذارم. ایران تاکنون دارای دو قانون اساسی بوده است: یکی قانون اساسی مشروطیت است و دیگری قانون اساسی جمهوری اسالمی. این هر دو قانون بستری خاص داشته اند که به طورکلی تحت تأثیر انقالب دوران خود قرار داشته اند. در چنین شرایطی مجلس مؤسسان عهده دار نقشی می شود که با گونه های دیگر مجلس مؤسسان متفاوت است. این ها الل اینگفتار ها را در خ آورده ام. در مقطع انقالب ۱۳5۷ ال قدرت اس می-انق بی ناگ ال هان از تعهد خود سر باز زد و به جای مجلس مؤسسانگونه ی خاصی از مجلس را بر پا ساخت که از همان آغاز عهدشکنی به شمار میرفت. به جای مجلس مؤسسان، ناگهان مجلسی بر پا شد که آن را «مجلس خبرگان قانون اساسی» نام نهادند تا همگان
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2