۹۴ چند گفتار مستقل و ناوابسته ای بودند. تنها چیزی که می توانست به این خواست تاریخی پاسخ گو باشد تنظیم یک قانون اساسی ملی میبود، یعنی قانونی اساسی که به دست خود مردم هند، یعنی رهبران و نمایندگانش، نوشته شده باشد. اما این امر به تنهاییکافی نمی بود. این سند می باید در جایی تدارک دیده شود و نوشته شده باشد و، مهمتر از آن، به تصویب برسد که تبلور و نماد اراده ی مردم هند و حضور نمایندگانش باشد. این چنین جایی نمی توانست جایی باشد جز «مجلس مؤسسان» ( (Constituent Assembly . این چنین مجلسی می باید متشکل باشد از نمایندگان منتخب مردم هند. تنها این چنین مجلسی با چنین نمایندگانی قادر می بودند «قانون اساسی هند» را بی دخالت خارجی تنظیم و تدوین کنند. هند در این مقطع حقوق دانان برجستهای در اختیار داشت که تربیت شدهی بهترین مؤسسات آموزشی، حتی آموزشکده های دستگاه استعمار، بودند. این امر اما کافی نمی بود. باید چنین سندی، یعنی چنین سندی در چنین مقیاس تاریخی مهمی، به نحوی فراهم می آمد که مردم عادی هند نیز احساس مشارکت و تعلق میکردند. نهرو می دانست مردم خواستار برپایی یک مجلس مؤسسان اند. این مجلس می باید متشکل از نمایندگان منتخب مردم هند باشد تا بتوانند بی دخالت خارجی قانون اساسی خود را تدوین کنند. ازسویدیگر، او می دانست مجلس مؤسسان فقط پیکره ای مرکب از نمایندگان مردم یا تجمعی از حقوق دانان نیست. جامعه ی هند در حالگذار بود و مردم می خواستند پیشینه ی سیاسی خود را کنار بنهند و ساختار اجتماعی تازه ای را سامان دهند تا بتوانند جامعه ای تازه دست وپاکنند که تولید و دستساخته ی خودشان باشد. قانون اساسی هند باید به گونه ای تدارک دیده می شد که غل وزنجیر سلسله مراتب سنتی را از هم بگسلد و راهنمایی باشد برای دورانی انباشته از آزادی و برابری و عدالت. ازاینرو، این قانون اساسی میباید نه فقط قدرت حاکمان را محدود سازد، بل می باید بتواند مردمانی را که به طور سنتی محروم و فاقد قدرت بودند قدرتمند سازد. قانون اساسی می تواند مردم آسیب پذیر را به قدرت برساند و قادر سازد به خیر جمعی دست بیابند.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2