115 این تأثیر و تأثّرات در ظرف ملیون ها سالست، پس غرایز که تعبیر کلّی و عمومی نیروهای فعّال موجود زنده است، ابتداء بی نیاز از تجربۀ فردیست لیکن در نتیجۀ تجربۀ فردی تغییر مییابد. حتّی بعض غرایز هر گاه مجال جریان و اجراء پیدا نکنند نیز متأثّر میشوند و به صورت دیگر در می آیند. منتها اینکه غرایز و سازش آن ها تدریجی است و نامحسوس. اعمال غریزی خادم نوع است - اعمال غریزی حیوانات غالبا عوارضی دارد که خود برای اخالف و نوع آن ها مفید است. مثال زنبوران عسل که عصارۀ گل ها را میمکند پاهایشان نیز به گَرد گل آلوده می شود. همین که روی گلی دیگر نشستند آن را با گرد پای خود تلقیح می کنند و بالتبع این نوع گل که در آینده مورد استفادۀ نوع زنبور است تکثیر می شود. همچنین لذّتی که حیوانات در موقع مکیدن پستان از طرف نوزاد می برند یکی از وسایط خدمت غریزه به نوعست وگر نه شاید مادران مخصوصا حیوانات به چنین عملی تن درنمی دادند و بچّه ها نیز بزرگ نمی شدند. مواظبت حیوانات از نوزادان خود نیز از این جمله است. چنانکه مرغ «کرچ» که جوجه های خود را در مخاطرۀ حملۀ سگ می بیند با کمال بی باکی به طرف این حیوان که مرغ نسبت به آن بسیار ضعیف است و در غیر این مورد از آن فرار می کند حمله می برد. این فداکاری و سکوت غریزۀ صیانت فردی که در کلیّۀ جانوران از امور مسلّمه است روشن ترین دلیل است که غریزه نیز خادم نوع می باشد. ّ۴ حافظۀ متداعیه – ام روز پایۀ تحقیقات در مبحث حافظه به جائی رسیده است که گیاه را نیز فاقد حافظه نمی دانند یعنی دایرۀ آنچه را که در انسان حافظه نامیده می شود و عبارت از نگاهداری صُوَر ّمحسوسات پس از مرور آن ها از جلو حواس یا نگاهداری صور جزئیّه و کلیّه باشد وسیع تر نموده و به اعتبار «نگاهداری تأثیرات» گیاه را نیز در حدود خود صاحب این خاصّه که نگاهد اری تأثیرات باشد دانسته و توارث را نیز که در جهان گیاه امریست مسلّم عبارت از جلوهای می دانند که به شرط وجود حافظه امکان پذیر است زیرا «حضور گذشته در حال» به وسیلۀ عمل حافظه تحقّق پیدا میکند، منتها اینکه عمل نگاهداری در گیاه و حیوان، با شعور همراه نیست، در حالی که انسان از آن رو به خود حافظه نسبت می دهد که امور گذشته را دوباره به خاطر میآورد یعنی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2