اصول تعلیم و تربیت

129 نخستین کسی که ظاهرا به تشریح این وحدت که د ر عین حال نقطۀ تمرکز کثرات الطون است پرداخته اف در روانشناسی تجربی خود میباشد. علم ال النفس اف طون با حکمت وی مستقیما آمیخته است. حکمت نزد وی عبارت از وصول به خفایای روحست. کلماتی مانند عشق یا حرکت «شوقیّه» ۲٣١ و طلب یا«گفت و شنود» و مجادله ۲٣۲ و خاطرات از عوالم گذشته ۲٣٣ که «منمه» (ص ١١۴ ) تعبیر جدید آنست و طریق ۲٣4 و مثال یا صورت ۲٣5 همه این امتزاج و یگانگی را می رساند و آراء علمای طبیعی امروز با تعبیرات دیگر همان حقایق را اثبات میکند ۲٣6 . مقصود ما ازین بحث تقسیمات سه گانۀ وجود انسانست. چون فضل به تقدّم است نظر افالطون را مدخل بحث در باب انسان قرار دادیم. الطون اف در کتاب «فدروس» ۲٣٧ و روشن تر در کتاب «جمهوریّت» خود دو رتبۀ نازلۀ روح را به دو اسب سرکش تشبیه می کند و آن ها را به دست راکب و عرابه ران خرد می دهد بدین قرار که: اوّل – طبقۀ پائین روح که در ردیف امارۀ صوفیه و در شمار انسانالحس ی قدمای ماست. این مرتبه را اقا متگاه شهوت به معنای اخص و شهوت بطن و شهوت مال و امثال آن و حافظ بقای جسمانی و توالد و تناسل یعنی بقای نوع میداند. به این شهوات تا جائی اجازه داده می شود که از حدود خود پا فراتر نگذارند. دوّم – نفس غضبی است که همیشه متوجّه به تحص یل قوّت و شرافت و اشتهار و افتخار است و به قول افالطون شیری است که به لباس انسان در آمده، برای اهمّیّت و عظمت وی کار می کند. موقعیّت آن به مثابه شاهین در ترازو است. لیکن به مرتبۀ عقل و خرد هنوز نرسیده و نوعی از انرژی یا نیروی عاملۀ شهوانی است که می توان آن را در ردیف شهوة العزة و الرفعة و شهوة الریاسه دانست. الطون اف در سیاسی ه خود که همان جمهوریّت باشد این قسمت را پاسبان نفس می داند که دارای احساس شرافت و عدالت است و انفعاالت نفسانی را حول 231 eros 232 dialectic رجوع شود به پاورقی ص ٩۰ 233 anamnesis 234 methodos 235 eidos 236 رجوع شود به فصل «میل به ز ندگی» و ارتباط میان «هورمه» و «منمه» در کتاب «اصول آموزش و پرورش» « نن» مذکور در صفحۀ .١۰۸ 237 Phaedrus

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2