131 فصل چهارم خالصه و تحلیل ّفصل چهارم کتاب ّاصول آموزش و پرورش به برر سی آراء و نظری ات فلسفی و روانشناختی در باب حیات سائقی انسان می پردازد. سائق یا کشش طبیعی را عبارت از حاالتی می داند که پائین ترین طبقۀ حیات انسان را تشکیل می دهد و در بستر آن کشش ها است که (از وجود) امیال و غرائز به فعالیت در می آیند. (مألف) میان کشش طبیعی و فعالیت ارادی تفاوت می گذارد به این معنا که « ّموضوع طغیان و جوش کششی منوط به تصو ر قبلی نیست و جزء الینفک عمل است در صورتی که موضوع کشش ارادی تصوریست قبلی.» (ص )1۳۵ سائق ها در حافظۀ نوع ّبشر مست ترند و به صورت ارثی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند. اعضای بدن انسان نمایندۀ این کشش ها و یا سائق ّهای طبیعی اند که در جریان تکامل نوعی تکو ن یافتهاند. ّانسان موجودیست پویا و متحو ل. نفس پویائی و تحو ل، سائق اصلی حیات انسان است، همۀ سائقها و کشش های طبیعی دیگر در حول این مشخ ِصه اصلی در دورانند. این سائق نخستین، هم به درون و روان فی نفسه متوج ه است و هم به خارج از انسان و محیط پیرامون او. ّفصل چهارم پس از بحثی پیرامون نظرات روانشناسان و علمای آموزش و پرورش سه سائق یا کشش را در انسان مشخص می سازد. این سه کشش عبارتنداز: کشش صیانت نفس، کشش فعالیت و اشتغال و کشش جنسی. دکتر هوشیار در این مرحله ّموضوع دقیقی را مطرح می کند و آن عبارتست از رابطه و ترت ب (هیرآرشی) 2۳9 میان این سه کشش اصلی و سه لطیفۀ انسانی. مدار بحث او بر این قرار است که کشش صیانت نفس در مسیر کمالیش اگر تحت تأثیرات تربیتی قرار گیرد به مراحل باالتری صعود می ۀ ال مرتب کند که اع آن فناء فی الله به جهت بقاء باالله است. صیانت نفس که در مرحلۀ طبیعی مشخصۀ مشترک انسان با گیاه و حیوان است زمینه را فراهم می کند تا مفهوم خلود و بقاء روح، مفهومی زنده و جاندار و قابل لمس ّگردد. در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که با توجّه به کلی ت دیدگاه های دکتر هوشیار نمیتوان نتیجه گرفت که اشاره او به ارتباط میان صیانت نفس و باور به ادامۀ حیات پس 239 hierarchy
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2