اصول تعلیم و تربیت

135 نحوۀ ارتباط و تعلّق است وگر نه در بارب سائقها به انحاء مختلف بحث شده و مخصوصا از توجّه استادان زیستشناس و وظائف االعضاء و روانشناس پنهان نمانده و درین مورد نیز مطمح نظر ما نیست. چون منظور ما بحث اصولیست و دقّت عملی نیز مطلوب ماست نمی توانیم به ارتباطات تصادفی قناعت کنیم بلکه ارتباطات و مناسبات بایستی چنان محکم و متین و بی خدشه باشد که بتوان اصول آموزش و پرورش را بر آن پایه بنا کرد. یکی از دانشمندان «وراثت شناس» آلمان به نام «پترس» ۲4۲ دو نوع مایه و استعداد را در نوع انسان از هم تفکیک میکند: یکی مایهها و استعدادهای «دینامیک» و دیگری استعدادهای «ستاتیک» و استعدادهای «دینامیک» را نیز استعدادهای کششی یا «سازنده» ۲4٣ می نامند و میل به سلطه و قدرت و روائی در نظر او ازین قبیل است . استعداداتی از قبیل راه رفتن که در عضالت پای طفل موجود است، همچنین استعداد دیدن و شنیدن حتّی تفکّر و تعقّل و مانند آن ها را در شمار استعدادات «ستاتیک» می آورد. یکی دیگر از مربیّان می گوید شمار بسیار کمی از اعمال و رفتار ما نتیجۀ مستقیم تصمیم و اداره است یعنی فعل و انفعالهای یابد. العن شعور انجام می ما غالبا از قبیل اعمال کششی است و فرق میان زندگی کششی و ارادی – ها، به ّالع بر معنی کشش پس از اط لحاظ اهمیتّی که در زندگانی انسان از اوان طفولیّت تا آخر عمر دارد مستلزم تحلیل و توضیح بیشتری است. ازین رو باید تفاوتی که میان این حالت از طرفی و اراده از طرف دیگر موجود است به دست دهیم. کشش به لحاظ منشائی که دارد از اراده جدا است و همچنین نوع جلوه و بروز این دو نیز یکی نیست. اراده امریست که مربوط به طبقۀ «مشعور به» نفس یا صحنۀ روشن «مشعر» است در صورتی که کشش از طبقات غیرقابل استشعار نفس سرچشمه میگیرد. چون ممکنست که هنوز موضوع شعور ۲44 و مدار ج آن درست روشن نباشد به توضیح مختصری می پردازیم: چنانکه در تألیفات روانشناسی به تفضیل آمده است نظام 242 Peters 243 die Formanten 244 Bewusstsein = conscience

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2