148 پس از آن سائق اشتغال که کشش به سوی جنگجوئی در آن ردیف است واقع میشود در صورتی که سائق صیانت نفس فردی از لحاظ قو ت در مرحلۀ سوّم قرار میگیرد. دانشمند مذکور دو گروه مورچۀ گرسنه را در برابر هم به مصاف واداشت و آنها را به الح به اصط جنگ انداخت و در ضمن مقداری عسل در میدان جنگ ریخت. شگفت اینکه مورچهها به عسل توجّه نکرده همچنان به جنگ ادامه دادند یعنی به کار شکم که صاحبان اغراض آن قدر بشر را بدان گمراه می کنند نپرداختند لیکن همین که دانشمند چند تخم مور در آن میان افکند فوری وضع میدان دیگرگون شد و پس از چند دقیقه اثری از جنگ در میان نبود. این آزمایش را به این نتیجه تعبیر توان کرد که حفظ نوع در موجودات قوی ترین حس است پس از آن مرتبۀ حس اشتغال و پس از آن مقام صیانت نفس است، لیکن چنانکه در جای دیگر گفتیم (صفحه ١٣٩ به بعد) این سائق ها در انسان مدغم تر از کشش های حیوانی است. در گیاه که تنها جوش و طغیانی پیداست. هر چه در طبقات حیوانی تا به مقام انسان باالتر می رویم وسائل جهت اسکات سائق ها بیشتر می گردد و هر قدر بر تنوّع وسیله می ُافزاید و راه تشفّی سائقها پر پیچ و خم و دراز می شود گوئی انحرافی از مرحلۀ بقای نوع مشاهده می گردد و متدرّجا اسکات غریزه استقالل پیدا می کند و لذّت و عوارض دیگری که در واقع دانه و دامی جهت غرض و غایت اصلی است هدف انسان قرار میگیرد به وضعی که هر گاه شاهین عقل و خرد دو کفّۀ ترازوی حیات انسان یعنی زندگی سائقی و ارادی او را میزان نگاه ندارد به یقین لذّت طلبی و متفرّعات آن فی نفسه هدف واقع شده، بساط هستی انسان را در هم میپیچد. حاصل اینکه آنچه مقام انسان را از لحاظ کشش ها محرز می کند و طریق مغلطه ال مسدود می سازد این را بر سوفسطائی کام است که سائق انسانی در مرحلۀ اوّل تسلیم و رضا و در مرتبۀ دوّم تحرّی حقیقت و در مرتبۀ سوّم بقاء باللّه است بدین ترتیب:
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2