اصول تعلیم و تربیت

149 ۴ تالزم میان کشش و ارزش – چنانکه هر سائقی معلّق به عضوی است و هر عضوی وسیلۀ جلوۀ سائقی است، سائق نیز به عالم خارج عالقه و ربطی دارد. هیچ سائقی نیست که موضوعی خارج از خود نداشته باشد. اشیاء برای کشش های طبیعی اعم از جسمانی و روحانی ارزش مساوی ندارد (ص ١۴١-١۴۰ ). ارزش و سائق مؤیّد یکدیگرند و هر ارزش موافق با سائقی و هر سائق جویای ارزشی است. رابطۀ سائق و عضو رابطه ایست درونی و از مقولۀ وظائف االعضاء لیکن رابطۀ میان سائق و ارزش رابطه ای بیرونی و تاریخی. سائق از شخص پای بیرون می نهد و با اشیاء و اشخاص دیگر مربوط می ال هر گردد. مث گاه انسان مدّتی گرسنه بماند واقعا سلول های بدن وی به سوی خوردنی نگرانست و در اضطراب. لیکن هنوز معلوم نیست چه باید بخورد. هر گاه این عبارت «معلوم نیست» را به ربط مورد بحث تحویل کنیم چنین باید گفت که هنوز ربطی میان سائق و دنیای خارج برقرار نشده است. شخص تنها در پی چیزی خوردنی می رود و در منتهای گرسنگی هر گونه آزمایشی و کوششی می کند که شاید ارزشی از لحاظ خوردنی بر اشیائی که با آن ها مصادف می شود مترتّب بیابد و سائق را تسکین دهد. سگ و گربه و حیوانات دیگر همه جا می گردند تا چیزی بیابند که بر آن ارزش «خوردنی» مترتّب باشد. هر گاه انسان گرسنه و جوینده در ضمن تکاپوی خود میوه ای پیدا کند که ه نوز ندیده و نخورده است و آن میوه «خوردنی» باشد یعنی ارزش اینکه خورده شود داشته باشد، ازین پس در نظر وی به این گونه میوه نیز ارزشی مربوط و معلّق میگردد. پس ارزش را ابتداء حیات سائقی ادراک می کند یعنی مداومت و پافشاری جوش و طغیان سائقی است که پی به قابلیّت و ارزش چیزی می برد و بالتبع ارزش ها را مترتّب می کند و نظام ارزش ها را به وجود می - ال و ارزشی را پائین می آورد و ارزشی را با گذارد. ۲٧۲ 272 ierarchy of values h

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2