154 و انفعالی ۲۸٧ و به وسیلۀ نشان ها و عالئم که باید بدان خوی گیرد ۲۸۸ رهبری و اداره شود نه به وسیلۀ تفهیم و تفهّم مجرّد و علمی بزرگ ترها. جهان در نظر طفل سوای جهان در نظر انسانست. در نظر وی همه چیز بهّ رنگ احساس و عمل مصب غ است. جهان و کار جهان در برابر وی قرار نگرفته و چنانکه گفتیم حالت موضوعی ندارد بلکه به وسیلۀ فعل و انفعال احساسی با وجود وی تافته است. زندگی طفل به دو بخش مهم تقسیم می شود: یا اینکه خوابست یا اینکه سائقهای خود را تشفّی می بخشد. کار مهم آموزش و پرورش این است که مقتضیّات این دو بخش را کامال در نظر گیرد و تناسب الزم را میان استراحت و فعّالیّت قوا ملحوظ دارد و از همین فعّالیّت بی شائبه است که باید عالقه به اشیاء بدون تصوّر سود و زیان آن و حتّی مهر و محبّت نسبت به دیگران سرچشمه گیرد ولیکن از همین عالقۀ بی شائبه نیز هست که غالبا طفل به اموری و کارهائی می پردازد که بالمآل برای وجود وی ارزش منفی دارد و ازین لحاظ نیز هست که «پستالوتسی» مربّی معروف می گوید: «...دوش به ِ دوش خیرخواهی انسان در مرحلۀ طبیعی، ّبی خبری و تهوّر از جمله خواص دیگر اوست. انسان در حال توحّش و طفل، هر دو تسلیم «آن» هستند و خود را به لذّات نفسانی وامیگذارند، ابدا در اندیشۀ فردا نیستند و بهشت فردا را به لذّت امروز هر قدر هم ناچیز باشد می فروشند و هر گاه بهترین محیط طبیعی پیش نیاید به بدترین محیط طبیعی قناعت می کنند و نهایت فعّالیّت انسان وحشی آنست که برای تأمین اطمینان نیزهای را که برای دفاع از خود به کار می برد وسیلۀ تمرین و مشق قرار می دهد و روزانه دیوار را هدف این تمرین می سازد چه بسا که برای تیروکمان بیشتر از زن و فرزند خود ارزش قائل است... نور عواطف رقیق در سینۀ این صیّاد و جنگجو خاموش می شود، زن را همچون کنیز می نگرد و مرد ضعیف را به خدمت میگمارد. آن کس را که راه بر وی بندد و جا بر او تنگ کند از میان برمی دارد و آن کس که استقامت نکند و تسلیم وی شود به گمارد المی می غ ... خالصه سائق های وی به سوی زور و مردمآزاری میگراید و به جای انسان سادۀ بی آزار مردی زورگوی و پرخاشجوی پدید میآید ۲۸٩ . هم، چنین است با سائق ّهای اطفال. خاصیّت مهم این «وضع طبیعی» چنانکه 287 Aktionsdinge 288 Signaldinge 289 از کتاب پستالوتسی مذکور در حاشیۀ ص .۶۸
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2