اصول تعلیم و تربیت

155 باز مالحظه می شود «آنی» بودن رفتار عملست، یعنی استشعار و فکر در مورد او هنوز وظیفه ای ندارد. چنین رفتاری از روی نقشه نیست و به کلّی در حکم سائق است درین مرحله همچون مرمری است ناتراشیده. محصول طبیعت است که در معرض فشارها و بادها و بورانها به وجود آمده. خود به خود تشکّل تمدّنی نخواهد یافت. به قلم آهنین مجسّمه ساز نیازمند است تا به بهترین شکل در آید. با اینکه «پستالوتسی » تحقیق درینگونه خصائص بدوی انسان را شروع کرد و نظر صائب وی به راهی درست افتاد لیکن دوباره رسم تحقیق قاطبۀ مربیّان ازین راه دور شد و انسان را از لحاظ موجودی عاقل در نظر گرفتند نه از لحاظ موجودی فاعل و عامل و این بخش مهم را که انسان از لحاظ کشش های وی و ارتباط کشش های او به دنیای خارج از وی و اشیاء دورادور وی و بالتبع از لحاظ ادراک ارزشی که معلّق بر اشیاست باشد فراموش کردند به حدّی که در یکی از تازه ترین تألیفات آموزش و پرورشی مینویسد: ... موضوع دیگری در استعدادات طفل هست که معلومات ما بی شبهه و تردید در آن باره بسیار ناقص است ... ِو این همان تماس و برخورد انفعالی و احساسی اطفال است در برابر اشیاء پیرامون خودشان. از همین تماس انفعالی نیز باید نیروی محرّک آموزش و پرورش را اخذ نمود زیرا همین تماس انفعالی اساس کلیۀ فعّالیّت های اوست. همین تماس انفعالی اساس تمایل و تنافر او نسبت به اشخاص و اشیاء و اوضاع است و با همین روحیّه نیز به تجارب شخصی می پردازد ۲٩۰ ، باالخره همین تماس است که او را به ادراک ارزش می کشاند. ۲٩۰ رجوع شود به کتاب «آموزش جدید» عمل و نحوۀ اجرای آن تألیف «پانتون » ص .۲۰

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2