156 خوب و بد – درین مرتبه از مراتب حیات انسانی مقدّمۀ دو اصل اوّل را می توان دید که سابقا (ص ٧۲-٧١ ) بنا بر روش تجربی استخراج نمودیم. لیکن درین مورد آن ها را از توضیح وجود انسانی استنتاج میکنیم. مصدر اشتیاق آنکه حیات سائقی هم به اموری می گراید و ربط پیدا می کند که ممّد سیر صعودی انسان است هم به اموری که نه تنها متضمّن سیر نزولی وی ممکنست باشد بلکه در بعض موارد هستی او را به خطر میاندازد. بنا بر این، سائق های طبیعی که در هر جنبشی و در هر عملی و در هر رفتاری موجود است اساسا نه خوبست نه بد. یعنی هم در کارهائی که به زعم ما نامطلوبست سائق شرکت دارد هم در اموری که مطلوبست دخیل میباشد و درین مورد تنها مقیاس حکم، سیر صعودی و نزولی حیات است که آن را بن ا بر تصوّر علّت غائی و کامال مماس با سیاق تاریخ تکامل بشر به دست آوردهایم (ص -١۴۲ .)١۴۴ ۶ فعّالیّت – چنانکه مالحظه شد سائق طبیعی همیشه در پی ترضیۀ خود میرود یعنی ّحرکت و جنبش، خالصه « فعّالیّت» خاص ۀ آنست. عالوه بر این در بیان تفاوت میان سائق و اراده (ص ١٣٩-١٣٧ ) اشاره کردیم که هدف سائقی در «آستانۀ زمان» یعنی در حال است و ازین لحاظ نیز واقعا اطالق هدف بر آن نمی شود زیرا درین مورد هدف جزء عمل است. بنا بر این اصل فعّالیّت را به خاصّۀ دیگری که «آنیّت» باشد مجهّز می بینیم به این معنی که درین مورد فعّالیّت بالفاصله مربوط به حال است و در زمان حال و برای زمان حال وجود دارد، در صورتی که هدف اراده واقعا هدفست و اراده نیز به
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2