اصول تعلیم و تربیت

157 این اعتبار که ضمنا هدف دارد اراده است، یعنی تصوّر شیئیست که پس از تمهید مقدّمات و تهیّۀ وسائل می توان بدان دست یافت. بن ا بر این هر جا که فعّالیّت به قید «آن» جاریست سائق نیز همراه است. هر جا شخص خود را تسلیم به ّشیئی کرد نیز در حکم همین اصلست. هیچ عملی اعم از اینکه محسوس باشد یا معقول، خواه جسمانی باشد یا روحانی و متعالی نمی توان چنانکه بایست انجام داد مگر اینکه شخص در حین عمل خود را تسلیم به موضوع کند و همه چیز را از فرط عالقه در موضوع منحل سازد و به تمام معنی دل داده و از سائقی حسّی مستمد باشد. چنین است با سائق هنرمندی در مرد صنعتگر که به موضوع خود شکل زیبا می بخشد. او نیز به معنای کلمه متحرّک به تحری ک سائقی است. چنین است با مرد محقّق و عالم که اندر پی معرفت می رود. حاصل اینکه هر کس که با جان و دل به کار خود دلبسته است واقعا به نیروئی سائقی تسلیم است. پس سائق و کشش را چون ممکنست در مواردی نیز حسّی و شهوی باشد نباید به ّنظر تخفیف نگریست زیرا در حد خود نه خوبست نه بد، نه امریست اخالقی نه مخالف اخالق ولیکن خود حالت اخالقی و ادراک ارزش های اخالقی را بنیان مینهد. کمال – آنکس که فقط طرفدار اصل فعّالیّت است باید بی تردید معتقد باشد که انسان طبعا خوب خلق شده و «از دست طبیعت خوب بیرون آمده» است. باید معتقد باشد که سائق های انسانی همه به سوی خیر و صفات ممدوحه سائرند و در حقیقت خالف الق به اخ خودی خود اصالت ندارد و جز اشتباه و جهل نیست. باید بر این رأی باشد که انسان را همان طور که هست با خود او هما هنگ باید ساخت، باید وی را به حال خود گذاشت و تنها از بدی های تمدّن دورش داشت و ازین لحاظ چنین استنباط میشود

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2