اصول تعلیم و تربیت

15 ویژه منابع عرفانی را در دست داشته و حتّی منابع جانداری که همان ها را به نحوی ادبی و فورانی که برای گوش اروپاییان غریب است بیان کرده است شیندهام رساله ای در باب اشعار مولوی در باب تکامل، درست متوجّه باشید تکامل نه تناسخ- نوشته است بالغ بر پنجاه صفحه که هنو ز به دست من نرسیده است. یقین تصوّر ابر مرد او از Übermensch همان انسان کامل ماست که در این دو تا بیت پیش میآید: حملۀ دیــگر بمیــرم از بــشر تا برآرم از مالیک بال و پر بار دیگر از ملک پرّان شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم و در مورد تکامل فردی چنین می نویسد: ...در مرحلۀ اوّل هر کس به آنچه در جامعه معتبر است و هست گردن می نهد. از پیشروان و معلّمان و سرمشق ها پیروی می کند همچون شتر بارکش. در مرحلۀ دوّم انسان بیدار می خواهد خود را از آنچه تا کنون بر او فرمان رانده است آزاد کند و بندها و پیوندها را بگسلد همچون شیر درّنده و در مرحلۀ سوّم این آزادی منفی که «آزادی از» چیزی است به «آزادی در» آفرینندگی وجوش و خروش در دریافت بزرگی منتهی می گردد و اینجا انسان کودکی است بیگناه، چرخی است خود به خود غلطان. بدینسان دکتر هوشیار در دنبالۀ مقدمۀ هوشمند خود بر «ارادۀ معطوف به قدرت» به بحث پیرامون نیست گرایی و خأل موجود در جوامع انسانی پرداخته و می گوید: در قرن نوزدهم نیچه جهش و پرشی که نشانۀ هر فرهنگ مترقّی است در اروپا نمی دید زیرا که نوعی از یأس و حرمان بر مردم دست یافته بود… در نتیجه بشر اروپایی مأیوس گشته بود چنان که در بسیاری از کشورها نیز هنوز چنین است. همه جا «نه» و «نمی شود» به سر زبانهاست. نه گفتن آسان تر از کار کردن است. برای کار صر ف قوّه و پشتکار و راستی الزم است در چنین ادواری همه متّفق القولند که: جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است. این مذهب را در اصطالح فلسفی نیهیلیسم nihilism گویند. ...نیست گرایی چیست؟ گفتم یعنی منفی بودن، در باب تمدّن و دولت، در باب همه چیز نه گفتن، ارزش های اساسی حیات را بی ارزش شمردن، این نیستگرایی است. هدف نداشتن، این نیست گرایی است. در برابر «چراهای» جهان

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2