159 استخر یا روی کنارۀ ایوان می نشینند یا اینکه خواهر و برادر خود را آزرده می سازند، از کاری که به آن ها رجوع میشود می گریزند، با کبریت بازی می کنند، شمعهائی را که خود ساخته اند پشت تختخواب یا توی پستو می برند و می خواهند چراغانی کنند، ابدا متوجّه به خطر حریق نیستند، در هر مورد بتوانند دروغ می گویند، درین اواخر به ورق بازی دست می زنند، اشعار هزل و سخنان منافی اخالق در خیابان ها یاد می گیرند و با میل و شوق هر چه تمام تر تکرار میکنند؛ از مواقع خطر نمی پرهیزند، تنها میل دارند که پدر و مادر و آموزگار آن ها را «آزاد» و «راحت» بگذراند. بعضی نیز کامال به امور ناپسند عالقۀ فراوان دارند. مثال از آزاری که به دیگران می رسد خوشحالند، حسودند، به دوستان خود خیانت می کنند، قولی می دهند که از عهدۀ انجام دادن آن برنمی آیند، در مورد پدر و مادر ریا می کنند، دروغ می گویند تا به هدف آنی خویش نائل شوند، در خانۀ مردم سنگ می اندازند، چوب و سنگ جلو اتوبوس ها و اتومبیلها می افکنند. این نوع رفتار هنوز در دورۀ دبیرستان و حتّی در میان دانشجویان و کارمندان و کسبه نیز متأسّفانه مشاهده میشود. این ها همه باز اموریست مسلّم که تعمیم و صلوح اصل فعّالیّت را تضعیف میکند و طرفداران اصل کمال را که به «حالت» جامعۀ انسان و آینده ای که وضع فرد را مِن جمیع الجوانب تأمین کند ناظرند در عقیدۀ خود پا برجا می کند و به ا یشان حق میدهد که از فعّالیّت بی قید و شرط جلوگیری کنند و کامال درست می گویند که «روسو» بزرگترین طرفدار اصل فعّالیّت نیز متربّی خیالی خود را به حال خود نگذاشت و وی را از محیط معمول بیرون آورد و به محیطی که هرگز وجود نداشته و ندارد و از جمله قصور خیالی به شمار است برد. در میان مخالفین اصل فعّالیّت چنانکه در جای دیگر (ص ٧۴ ) ذکر نمودیم مردمی نیز بوده و هستند که حتّی از جوالن سائق های طبیعی ممانعت می کنند و مبنای فکرشان این است که غرائز، انسان را به سوی زیان و خسران رهبری میکند. ابتداء باید شعور و وجدان طفل را با ارزش های مطلوب معطوف داشت و او را به ادراک آن عادت داد سپس وی را به خود او واگذاشت.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2